نقد سریال دراکولا : بیچاره برام استوکر! هر چقدر روح مرحوم از ساخته شدن فیلم دراکولا به کارگردانی فورد کاپولا خوشحال بود، فیالحال گوشهی برزخ ماتم گرفته. هیولای خون آشام استوکر کجا و کامران کامروا کجا؟ حالا از شوخی گذشته، واقعا برایم سوال پیش آمده که آقای مدیری که شخصیت کامروا را از برخی مسئولین کشوری الگو برداری کرده، تا این حد از این عزیزان میترسد که اسم مجموعههایش را «هیولا» و «دراکولا» میگذارد؟ احتمالا اسم مجموعهی بعدی هم «مادر فولاد زره» است!
من که باور نمیکنم که آقای مدیری این عزیزان را شبیه به هیولا و دراکولا ببیند! تجربهی سالها طنازی سیاسی که در برنامههای مختلف ارائه داده و آب از آب تکان نخورده، گواه این است که دُم کلف شده. از قدیم گفتهاند، اسب و خر را در یک جا ببندی، اگر هم بو نشوند، هم خو میشوند. مهران خان مدیری احتمالا برای ساخت هر مجموعهی میلیاردیاش دهن باز میکند که: عزیزان (دراکولاها و هیولاها و غولها و گولاخها) از شما عباسی و از من رقاصی.
حالا احتمالا عاشقان سینه چاک جناب مدیری میخواهند بر سر من منتقد قلابی حالی کنند که “مگه یادت نیست قهوهی تلخ توقیف شد و قسمتهای آخرش رو نداشتن منتشر کنه؟ چرا تهمت میزنی؟ چرا یه نفر هم که جرأت حرف زدن داره میشه آدم بده؟” من همینجا اعلام میکنم که غلط کردم! من اصلا حوصلهی بحث کردن با شما جماعت را ندارم. طرف تا همین دیروز شصت و هشت بار نامهی انتقال حیوانات از باغ وحشها به مکانی اَمن را استوری کرده و همه را سوراخ کرده که یک امضای الکترونیک چُسَکی بیندازند پای نامه، آنوقت صحبت از آقای مدیری و زرافههایش که میشود، هزار بار برایش غش و ضعف میرود! اصلا میدانید چیست؟ من میخواهم بروم تو تیم مدیری اینا و بگویم دمت گرم مهران جون. تو خوب این جماعت را شناختی. همین که بیایی و شوخیهای مسخرهی سیاسی را به زور بگنجانی توی دیالوگهای آبدوخیاریت، برایشان کافی است. کافی که چه عرض کنم، عدهای هنوز ذوق مرگ میشوند وقتی میبینند تو از آقازادهها و استخراج ارز دیجیتال و ظلمی که در حق کودکان کار میشود حرف میزنی.
حرفهای خودمانی با مدیری در نقد سریال دراکولا
نقد سریال دراکولا : اما مدیری جان، خودمانیم. واقعا به نظرت این تیکههای بی معنی سیاسی خنده دار است؟ والا من که هر بار با این رشادتهای شما مواجه میشوم، آنقدر همه جایم میسوزد که کارم به بیمارستان سوانح سوختگی میکشد! حالا اصلا بالفرض که چهار نفر هم به این خزعبلات بخندند، بس نیست؟ البته باز هم من حق را به تو میدهم. از قدیم گفتهاند: لُر اگه به بازار نره، بازار میگنده.” مدیری جان من از زمانی که یادم میآید، چسبیدهای به این حواشی مزخرف سیاسی و میخواهی به زور طنز سیاسی به خورد مردم بدهی. مهران جان تو ناسلامتی آرتیست هستی. حداقل یک تنوعی بده. به چیزهای دیگری گیر بده، شاید بیشتر گرفت!
مدیری جان، حالا که کمی هم خودمانیتر شدیم، بگذار بی تعارف بگویم. انصافا حالا که دیگر ۹۰ قسمتی تلویزیونی نمیسازی و برای انتشار هر قسمت از شبکههای پخش اینترنتی پول هنگفت میگیری، یکم حساسیت بیشتری به خرج بده! من متوجهم که میخواستی با به تصویر کشیدن قصر سلطنتی کامروا و انواع احشامی که در آن ول کردهای، فضایی فانتزی خلق کنی. اما جا دارد بگویم این همه چریدی، دنبهات کو؟ پیمان خان قاسمخانی که حالا دیگر مقام نویسنده برایت کم است و در همهجا سرپرست نویسندگان شدهای، تا به حال شنیدهای که میگویند سایه خودش میآیه! منتظر چی هستی؟ تو که بلد ماجرا بودی. این چه دیالوگهایی است؟ اینها چه شخصیتهای بی سر و تهیاند!؟ پس طنز موقعیتت کو؟ چه بگویم. بالاخره بخت با کسانی یار است و برای خیلیها دیوار! ما که هر چه شتاب کردیم آفتاب بیاید، نیامد. اما خداییش حیف است. این مردم چشم امیدشان به شماهاست، که بخندانید. که حال بدشان را خوب کنید. ببین کار به کجا کشیده که حتی پشت صحنههایتان هم رنگ و بوی جدیت به خودش گرفته! اصلا سر فیلمبرداری با این شوخیهای بینمک حوصلهی خودتان سر نمیرود؟ دلتان برای قبلترها که سر فیلمبرداری، آنقدر میخندیدید که صدها بار سکانسها را تکرار میکردید تنگ نشده؟ چه بگویم؟ حکایت شما شده حکایت آن که رفت ریش دربیاورد و سبیلش را هم باخت.
آقای مدیری یک سوال دیگر هم جسارتا باید بپرسم؟ آیا آن نوازندهای که گیتار به دست گرفته و در مهمانیهای اعیانی جناب کامروا ساز میزند، هومن اژدری است؟ ای کاش که نباشد! البته به نظر میرسد خودش است. خب اگر به هومن اژدری پول دادهای و او را آوردهای، دیگر چه اجباری بود که خودت بخوانی مهران جان؟ اصلا چه اصراری است که حتما در هر قسمت از سریالت، دقایقی با اجرای یک موسیقی بی ربط پر شود؟ خب اگر کسی بخواهد موزیک گوش کند که دیگر چه نیازی دارد سریال ببیند؟ اگر کسی بخواهد سریال ببیند که چه نیازی دارد موزیک گوش کند؟ ای بابا آقای مدیری، اگر به خیالت این آهنگها میتواند بار ریتم نداشتهی سریالت را به دوش بکشد و شاید برای لحظاتی مخاطب را سرگرم کند، باید بگویم که بیشتر فاتحهی کار را میخواند. ولی من هنوز صدای شما را دوست دارم آقای مدیری. مخصوصا اجرای بینظیرت در جشن حافظ.. ای کاش حداقل مهتاب ویگن را نمیخواندی که خاطرهی خوبی از صدایت در ذهنم بماند !
آخرین عرایض بنده در نقد سریال دراکولا
نقد سریال دراکولا : سریال دراکولا یا همان فصل دوم هیولا، به جز نیما شعباننژاد و استایل بامزهاش، هیچ چیز چشمگیری ندارد! نه شوخیهای بانمک، نه شخصیت و قصهی درست، نه کارگردانی خلاقانه و نه بازیهای قابل قبول و چشم گیر. پول که چرک کف دست است، اما حیف وقتی که پای تماشای این چرندیات حرام شود. والسلام.
نقدهای بیشتر بخون…!
- نقد سریال “قورباغه” سناریوی ضعیف و تصاویر زیبا
- نقد سریال “خوب بد جلف 3” اثرات جانبی رادیواکتیو !
- نقد سریال ” سیاوش ” ضربه فنی قهرمان!
- نقد فیلم پدر (The Father (2020… در جدال با فراموشی
- نقد سریال Unorthodox (غیر مومن)
- نقد سریال Dark (دارک)
- نقد سریال The Queen’s Gambit (گامبی وزیر)
- نقد سریال Ratched (پرستار رچد)
- نقد سریال خانم میزل شگفت انگیز (The Marvelous Mrs Maisel)
- نقد مینی سریال فروپاشی The Undoing
بهترین نقدی بود که برای این سریال خوندم، که هنوز از عقل خودم برای دیدن سریال های مدیری در حیرتم…
سلام قبل از انقلاب تعدادی فیلم فارسی ساخته میشد منتقدان مینوشتند بی بندوباری و جشن و موزیک جاز غربی را ثروتمندان به رخ جامعه میکشند . الان اوضاع فیلم فارسی به فیلم فارسی کش دار که اسم سریال رو میزارن تنگش و همون سکانسهای اروتیک و غربی رو به شکلی رنگ ولعاب دار با فرمت 4k بخورد ملت تشنه به سرگرمی های بی محتوا میدهند عالیجنابان خاکستری امثال مهران خان و….