اقتباس از آثار ادبی، در سینما یک اتفاق معمول است. هر چند در سینمای ایران کمتر شاهد این اتفاق هستیم، اما در سینمای جهان اغلب فیلمسازان برای ساخت فیلمهایشان از آثار ادبی الهام میگیرند. در اکثر جشنوارههای شاخص سینمای جهان، جایزهی ویژه برای فیلمهای اقتباسی در نظر گرفتهاند. در میان ژانرهای مختلف ادبیات مثل رمان، داستان کوتاه و نمایشنامه و …، نمایشنامهها کمتر مورد توجه فیلمسازان ایرانی بوده است. در این مطلب میخواهیم فیلم های اقتباسی ایرانی که از نمایشنامه اقتباس شده اند را معرفی کنیم. در مطالب آتی به معرفی دیگر آثار اقتباسی سینمای ایران که از رمانهای ایرانی و خارجی و داستان کوتاه اقتباس شدهاند خواهیم پرداخت.
فیلم های اقتباسی ایرانی که از نمایشنامه اقتباس شده اند
کارگردانهای معدودی در سینمای ایران سراغ اقتباس از نمایشنامهها رفتهاند. اکثر این کارگردانان پیشینهی تئاتری دارند و پیش از آن که وارد حیطهی فیلم سازی شوند، صحنههای تئاتر مکان درخشش هنرمندی این کارگردانان بوده. اصغر فرهادی و داریوش مهرجویی که از بزرگترین کارگردانان سینمای ایران به حساب میآیند، هر دو در سالیان دور و پیش از این که پا به عرصهی سینما بگذارند، کارگردان تئاتر بودهاند و شاید دلیل ارادت آنان به نمایشنامههای شاخص جهان برای اقتباس در فیلمهایشان نیز به همین جهت است. بهرام توکلی و واروژ کریم مسیحی نیز از دیگر کارگردانان سینمای ایراناند که دارای پیشینهی تئاتریاند و برای ساخت فیلم های اقتباسی ایرانی سراغ نمایشنامههای معروف جهان رفتهاند.
فیلم “سارا” اقتباسی از نمایشنامه “خانه عروسک”
سارا به کارگردانی و تهیه کنندگی داریوش مهرجویی اولین فیلم، از سه گانهی مهرجویی دربارهی زنان است. پری و لیلا دیگر فیلمهای این تریلوژیاند. سارا یکی از مهمترین فیلمهای داریوش مهرجویی است. این فیلم در یازدهمین دورهی جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت 5 جایزه شد و موفق به دریافت جایزهی بهترین فیلمنامه از این جشنواره شد. سارا با بازی نیکی کریمی و خسرو شکیبایی، داستان نورا و هلمر در نمایشنامهی هنریک ایبسن را در الگوی ایرانی شدهاش به تصویر میکشد.
هنریک ایبسن نمایشنامه نویس مشهور نروژِی است که نمایشنامههای او به تمامی زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده و روی صحنه رفته است. او یکی از بزرگترین نمایشنامه نویسان تاریخ جهان است. ایبسن را هم تراز سوفوکل، شکسپیر و چخوف میدانند. منتقدان از این فیلم به عنوان یکی از بهترینهای اقتباسی سینمای ایران یاد میکنند. پرداخت دقیق و هوشمندانهی کارکتر نورا در کاراکتر سارا و تشابهات دراماتیک قصهی خانه عروسک، به خوبی در این فیلم به نمایش درآمده. از موفقیتهای این فیلم در عرصهی بینالمللی میتوان به دریافت صدف طلایی بهترین فیلم در چهل و یکمین جشنواره فیلم سنسباستین، اسپانیا، دریافت جایزه بالن نقرهای بهترین فیلم و جایزهی بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در جشنواره سه قاره(فرانسه)، جایزه دوم بهترین فیلم منتخب تماشاگران در جشنواره فیلم رن (فرانسه) و برخی جوایز بینالمللی دیگر اشاره کرد.
فیلم “تردید” اقتباسی از نمایشنامه “هملت”
“تردید” ساختهی واروژ کریممسیحی، برندهی جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلم از بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر است. این فیلم همچنین جایزهی بهترین فیلم های اقتباسی ایرانی از این جشنواره را بدست آورد. تردید بر اساس نمایشنامه “هملت” اثر شکسپیر نگاشته شده است. سیاوش با بازی بهرام رادان در این فیلم، به زیبایی جنون هملت را به تصویر کشیده و مهتاب با بازی ترانه علیدوستی، اوفلیای قصهی تردید است.
هر ساله نمایشنامههای شکسپیر در سرتاسر دنیا روی صحنه میرود. هملت در این میان از معروفترین نمایشنامههای شکسپیر است که هنرمندان تئاتر بارها سراغ این نمایشنامه رفته و آن را به اشکال مختلف روی صحنه بردهاند. به جرات میتوان گفت که در هر جایی که هنر تئاتر وجود دارد، هر ساله تماشاخانهها میزبان تماشاچیان برای تماشای نمایش هملتاند. کمتر کسی است که داستان هملت شاهزادهی دانمارکی را نشنیده باشد. اما واروژ کریم مسیحی در این فیلم توانسته به خوبی این داستان را در قالب یک داستان ایرانی دراماتیزه کند. “تردید” که در جشنواره بیست هفتم فجر، در 12 بخش نامزد دریافت جایزه بود، یکی از شاخصترین آثار اقتباسی سینمای ایران است.
فیلم “اینجا بدون من” اقتباسی از نمایشنامه “باغ وحش شیشهای”
“اینجا بدون من” فیلمی به کارگردانی بهرام توکلی، کارگردان سرشناس سینمای ایران است. بهرام توکلی را میتوان جزو کارگردانان صاحب سبک ایرانی نامید که فیلمهای درخشانی چون، پا برهنه در بهشت، پرسه در مه، آسمان زرد کم عمق، من دیگو مارادونا هستم و غلامرضا تختی را در کارنامهی هنری خود دارد. “اینجا بدون من” فیلم اقتباسی بر اساس نمایشنامه “باغ وحش شیشهای” اثر نمایشنامه نویس بزرگ آمریکا، تنسی ویلیامز است.
در این فیلم مادر خانواده که نقش آن را سیمین معتمدآریا بازی میکند، به خوبی لایههای شخصیتی آماندا در نمایشنامه باغ وحش شیشهای را به تصویر میکشد. معتمدآریا به خاطر بازی در این فیلم توانست جایزهی بهترین بازیگر زن در سی و پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مونترال کانادا را دریافت کند. دیگر شخصیتهای این نمایشنامه، “تام” که صابر ابر نقش آن را در این فیلم ایفا میکند و “لورا” که نگار جواهریان به خوبی توانسته به ایفای نقش آن بپردازد نیز به خوبی از شخصیتهای باغ وحش شیشهای اقتباس شدهاند. تقابل خانوادهای با شرایط بد اقتصادی در نمایشنامه، با خانوادهای که در “اینجا بدون من” میبینیم، به درستی بن مایههایی که تنسی ویلیامز در نمایشنامهاش در نظر داشته را در فیلم ساخته است و این فیلم را به یکی از شاخصترین فیلم های اقتباسی ایرانی ایران مبدل کرده است.
فیلم “اشباح” اقتباسی از نمایشنامه “اشباح”
داریوش مهرجویی بار دیگر با ساخت فیلم “اشباح“، ارادت خودش را نسبت به هنریک ایبسن نشان داد. هر چند که این فیلم هیچ وقت نتوانست موفقیت “سارا” را کسب کند. اشباح مهرجویی نه تنها یک اقتباس دقیق و درست از نمایشنامه اشباح ایبسن نیست، که حتی فیلم چندان موفقی هم از آب در نیامده. همسر تیمسار سلیمانی با بازی مهتاب کرامتی، خالی از پیچیدگیهای شخصیتی خانم آلوینگ در نمایشنامه ایبسن است. مهرجویی در درامتیزه کردن نمایشنامه به یک فیلمنامهی ایرانی ضعیف عمل میکند. او پیرنگ اصلی داستان را حفظ کرده اما هیچ کدام از شخصیتها نتوانستهاند، به پختگی برسند و در نهایت با یک تکنیک کارگردانی (تبدیل تصویر سیاه و سفید به رنگی ) به شکلی سعی در القای محتوای اثر خود دارد.
اقتباس از آثار نمایشی ایبسن بسیار سخت و پیچیده است. چرا که هنریک ایبسن استاد پرداخت لایههای شخصیتی به کاراکترهای نمایشی خودش است. او در دنیای نمایشی خود آنچنان واقعیتها را دستمایهی داستانی خود میکند که هر مخاطبی با خواندن آثارش، از تلخی این واقعیتها آزرده خاطر میشود. اما در اشباح داریوش مهرجویی، این واقعیتهای تلخ به شکل یک قصهی دم دستی تبدل شده که صرفا یک راز خانوادگی را بدون در نظر گرفتن پیچیدگیهایش، فاش میکند. با این حال دیدن این فیلم خالی از لطف نیست. ملیکا شریفی نیا و هنگامه حمیدزاده برای بازی در این فیلم موفق به کسب دیپلم افتخار و جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن، از سی و دومین جشنوارهی فیلم فجر شدند. این فیلم علاوه بر این جوایز، در هیچ جشنوارهی داخلی و یا خارجی نتوانست موفقیت چشمگیری را کسب کند.
فیلم “بیگانه” اقتباسی از نمایشنامه “اتوبوسی به نام هوس”
بهرام توکلی نیز با ساختن فیلم “بیگانه” بار دیگر ارادت خود را نسبت به تنسی ویلیامز نشان داد. این بار توکلی سراغ نمایشنامهی “اتوبوسی به نام هوس” رفته. فیلمنامهای از این اثر نمایشی که توسط خود تنسی ویلیامز نگاشته شده، در فیلمی به همین نام با کارگردانی “الیا کازان” در سال 1951 ساخته شده است.
در بیگانه نسرین که نقش آن را مهناز افشار بازی میکند، همان کارکتر بلانش در نمایشنامهی ولیامز است که به خانهی خواهرش میآید. امیر با بازی امیر جعفری نیز شخصیت کووالسکی نمایش ویلیامز را ساخته است. در بیگانه به خوبی تقابل میان دو کاراکتر بلانش و کووالسکی دیده میشود. توکلی با وجود ممیزیهای سینمای ایران، توانسته پیچیدگیها و روابط مشکوک کاراکترها را تصویر کند. میشود گفت این فیلم هم، نتوانسته موفقیت اینجا بدون من را کسب کند، اما با این وجود اقتباس خوبی از آب درآمده. شاید نکتهی مثبت در فیلمهای اقتباسی بهرام توکلی انتخاب نام فیلمها باشد. “اینجا بدون من” و “بیگانه” اسامی خوب و منطبق با ساختار دراماتیک این فیلمها هستند، که توکلی با هوشمندی آنها را انتخاب کرده است. اگر از خواندن نمایشنامه اتوبوسی به نام هوس لذت بردهاید احتمالا از تماشای داستان این نمایشنامه در یک فیلم ایرانی نیز لذت خواهید برد.
فیلم “فروشنده” اقتباسی از نمایشنامه “مرگ فروشنده”
اصغر فرهادی کارگردان پر آوازهی سینمای ایران، بعد از سالها فیلم سازی و کسب موفقیتهای فراوان در معتبرترین جشنوارههای سینمایی ایران و جهان، سراغ ساخت فیلمی بر اساس نمایشنامه “مرگ فروشنده” آرتور میلر رفته است. فیلم “فروشنده” که جایزهی بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد از جشنواره کن و جایزهی بهترین فیلم خارجی زبان جشنواره اسکار را برده، اقتباسی از نمایشنامه “مرگ فروشنده” به قلم آرتور میلر است. البته شاید کلمهی اقتباس لغت مناسبی نباشد و بهتر باشد که از “برداشت آزاد” استفاده کنیم.
برداشت آزاد یک مرحله فراتر از اقتباس میرود. به شکلی که اثر اصلی به کلی تغییر ماهیت میدهد. “مرگ فروشنده” معروفترین اثر آرتور میلر نمایشنامه نویس آمریکایی است. نمایشنامهای که به تمامی زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده و بارها به روی صحنه رفته است. فرهادی، با پیشینهی تئاتری خود، برای ساخت فیلم فروشنده سراغ این نمایشنامه رفته و آرتور میلر را در دنیای فیلم جدیدش سهیم کرده است. میتوان گفت داستان فیلم فروشنده تا اندازهای شکل مستقلی دارد، اما روایتی از نمایشنامهی مرگ فروشنده به صورت یک خرده داستان به پیرنگ اصلی قصهی فیلم اضافه شده است. فیلم فروشنده با بازی شهاب حسینی و ترانه علیدوستی، یکی از بزرگترین آثار شاخص تاریخ سینمای ایران است. نمایشنامه مرگ فروشندهی میلر که جایزهی ادبی پولیتزر و جایزه تونی را دریافت کرده، جذاب و خواندنی است و دیدن فیلم فروشنده به کارگردانی اصغر فرهادی که جوایز بی شماری کسب کرده تماشایی.
کلام آخر در مورد فیلم های ایرانی که از نمایشنامه اقتباس شده اند…
با اینکه تعداد فیلم های ایرانی که از نمایشنامه اقتباس شده اند، در قیاس با تولیدات سینمایی ایران بسیار اندک است، اما تقریبا اکثر این فیلمها جزو شاخصترین آثار سینمای ایران به شمار میآیند. شاید به نظر بیاید که اقتباس از یک نمایشنامه برای یک فیلم کار راحتتری به نسبت اقتباس از یک رمان یا یک داستان کوتاه باشد، چون هر دو در در به تصویر کشیدن یک قصهی دراماتیک مشابهت دارند و هر دو از برای روایت داستان با دیالوگ سر و کار دارند. اما باید توجه داشت که پارمترهایی که یک نمایشنامه را شکل میدهد بسیار محدودتر از عناصر سازندهی یک فیلم سینمایی است و حتی شاید اقتباس از یک نمایشنامه به مراتب سخت تر و دشوارتر از یک رمان باشد. چرا که در رمان با شرح کاملتری روابط و ذهنیات کاراکترها بیان میشود، اما تمای این عناصر لایههای زیرین یک نمایشنامهاند که باید توسط خواننده کشف شود.
نمایشنامههای خواندنی فراوانی وجود دارد که میتواند دستمایهی ساخت فیلمهای سینمایی شود. بنده به عنوان نگارنده دلیل موجهی برای کم لطفی فیلمسازان ایرانی در استفاده از نمایشنامهها برای ساخت فیلمهای سینمایی پیدا نکردم! این در حالی است که در سینمای جهان از اکثر نمایشنامههای شاخص، بارها و بارها اقتباس شده است. شاید در فرصتی دیگر به تحلیل و بررسی فیلمهای خارجی که از نمایشنامههای شاخص جهان اقتباس شدهاند بپردازیم.
نظرات کاربران