فیلم سینمایی ال توپو (El Topo) که در زبان انگلیسی با نام The Mole به معنای موش کور شناخته میشود، دومین فیلم بلند آلخاندرو خودروفسکی است که در سال 1970 منتشر شده است. خودوروفسکی در زمان اکران فیلم ال توپو به عنوان یک کارگردان دیوانه شناخته میشد که برای ساخت فیلم اول خود یعنی فاندو و لیس مجبور به مهاجرت از کشور مکزیک شده بود. با این حال فیلم دوم او یعنی (1970) El Topo نیز با ساختار متعارف سینمای آن روزها فاصلهی زیادی داشت، ولی اینبار بخت با او یار بود و این فیلم او را به شهرت جهانی رساند. برای معرفی و خواندن نقد فیلم ال توپو (1970) El Topo یا همان موش کور در ادامه با ما همراه باشید.
اگرچه فیلم ال توپو به عنوان نمایندهی سینمای مکزیک به آکادمی اسکار معرفی شد، اما هرگز نتوانست در این کشور اکران شود. البته اکران محدود فیلم ال توپو در کشور آمریکا و در سالن «الگین بن بنارنولتز» تحت عنوان اکران نیمه شب، اگرچه نمایش محدودی به حساب میرفت، اما سر و صدای زیادی داشت. حضور جان لنون در زمان اکران این فیلم و استقبال او از ال توپو بدون شک تاثیر بسزایی در به محبوبیت رسیدن خودورفسکی داشت.
پلات داستانی فیلم ال توپو (1970) El Topo
فیلم به این شکل آغاز میشود که ال توپو با پسر جوان برهنه خود «هیجو» در بیابان مشغول اسب سواری است. آنها به شهری میروند که ساکنانش ذبح شدهاند و ال توپو عاملان این فاجعه که یک کلنل چاق است را پیدا میکند و میکشد. ال توپو پسرش را نزد راهبان شهر رها می کند و با زنی که کلنل آن را به عنوان برده نگه داشته بود ، سوار بر اسب می شود و به بیابان میرود. ال توپو زن را مارا نامگذاری میکند. مارا نام رودخانهای است که نزدیکان موسی پیامبر در بیابان پیدا میکنند. اما چون آب تلخ و غیر آشامیدنی است نام رودخانه را مارا میگذارند.
در ادامه «مارا» ال توپو را متقاعد میکند که چهار استاد بزرگ اسلحه را شکست دهد تا به بزرگترین اسلحه در این سرزمین تبدیل شود و عشق خود را بدست آورد. هر استاد اسلحه نمایانگر، یک دین یا فلسفه خاص است و ال توپو قبل از دوئل با این اساتید، درسهایی را از هر یک از آنها یاد می گیرد. ال توپو هر بار پیروز میشود، اما نه با مهارت برتر بلکه با فریبکاری یا شانس.
پس از دوئل اول، زن سیاه پوست با صدای مرد، این زوج را پیدا میکند و آنها را به سمت استادان اسلحه باقیمانده راهنمایی میکند. ال توپو پس از به قتل رساندن هر استاد، در مورد مأموریت خود شک و تردید میکند، اما مارا او را ترغیب به ادامه میکند. توپو آخرین استاد اسلحه را نیز میکشد و با بار گناهی که به دوش میکشد، سوار بر اسب خود شده، اسلحهی خود را از بین میبرد و دوباره به مکانهایی که اربابان را به قتل رسانده میرود و درمییابد که قبرهای آنها با زنبورها سرخ شده است. مارا سپس به او خیانت میکند و با آن زن فرار میکند ، در حالی که ال توپو فرو میریزد و توسط گروهی از کوتولهها و ناقصالخلقهها از محل بیابان دور میشود.
ال توپو سالها بعد در غاری بیدار میشود تا درمییابد که قبیلهی متفقین تغییر شکل یافته از او مراقبت کردهاند. آنها ال توپو را چهرهای شبیه خدا در نظر گرفته و او را میپرستند. این موجودات بیچاره در غارهایی که ورودی آن مسدود شده ساکن هستند. هنگامی که ال توپو از خواب بیدار میشود، انگار دوباره متولد شده و تصمیم میگیرد از غار فرار کند. او به همراه دختر کوتولهای که عاشق او میشود از غار خارج شده و برای ساکنین شهری در نزدیکی کوهی که غار در زیر آن است، مشغول به کار میشود. ال توپو قصد دارد تا با دستمزدش دینامت بخرد تا بتواند تونلی را در کوه حفاری کند و ساکنان غار زیرزمینی را رهایی بخشد.
هیجو که اکنون راهب جوانی است، به عنوان کشیش جدید وارد شهر میشود، اما از این شکل منحرف دین که فرقه گرایان عمل میکنند (از جمله با نمایش مکرر تصویر تک چشم) و خشونت آنها متنفر است. علیرغم تغییر بزرگ ال توپو در ظاهر، هیجو او را به راحتی میشناسد و قصد دارد او را به قتل برساند اما موافقت میکند منتظر بماند تا اینکه در آزادسازی ناقصالخلقهها موفق شود. زمانی که هیجو تصمیم میگیرد از به پایان رساندن تونل چشم پوشی کند، سنگها در هم شکسته و تونل به اتمام میرسد، اما هجو میفهمد نمیتواند پدرش را به قتل برساند.
ناقصالخلقهها از درون غار بیرون میآیند، اما وقتی وارد شهر میشوند ، توسط فرقه گرایان مورد ضرب و شتم قرار میگیرند. ال توپو با درماندگی شاهد قتل عام تمامی آنهاست. ال توپو با زخمهایی که دارد، شهر را قتل عام میکند و انتقام اهالی غارنشین را میگیرد. سپس خودش را با یک چراغ نفتی میسوزاند. پسرش به همراه معشوقهاش برای او قبری میکنند، اما این قبر هم شبیه به مزار استادان اسلحه تبدیل به یک کندوی میشود.
نقد فیلم ال توپو (1970) El Topo
تصاویر اعجاب انگیز فیلم ال توپو، بحث اصلی در بین منتقدان سینما بود. بحث اصلی در نقد فیلم ال توپو بر سر این بود که آیا استفاده از این تصاویر اعجاب انگیز توالی منطقی و مونتاژ معنیدار است یا صرفاً فیلم (1970) El Topo از جذابیت بصری بهره برده است. «سیسكل» از منتقدان مطرح سینما در نقد فیلم (1970) El Topo آورده است:
اگر این فیلم را بفهمید، تحت تأثیر تماشای ال توپو، به راحتی میتوانید از احساسات خشونتآمیز و وابسته به عشق شهوانی متنفر شوید. به نظر من هذم این فیلم میتواند بسیار سنگین باشد و تعداد اندکی توانایی درک آن را دارند. اما سایرین كافی است كه بیخیال همه چیز شوند و یک خمیازهی بلند بكشند.
منتقدان دیگر اما با علاقهمندی بیشتری به نقد فیلم ال توپو پرداختهاند. به عنوان مثال «راجر ابرت» فیلم (1970) El Topo را جزو ده فیلم برتر زندگی خود عنوان میکند. ««پیتر شجلدال» نویسندهی نیویورک تایمز، در نقد فیلم (1970) El Topo آن را یک شاهکار بسیار عجیب توصیف میکند. و می گوید:
اولین بار که به تماشای این فیلم بنشینید، ممکن است چیزی غیر از یک خیال سورئال خشونت آمیز به نظر نرسد ، اثری از تخیل شگفت آور اما احتمالاً مخدوش. اما برای دومین بار که به تماشای فیلم بنشینید، خواهید فهمید که ممکن است ال توپو یک فیلم سورئال و دیوانه کننده باشد ، اما همه چیز در جای درست خود قرار گرفته است.
ال توپو 2 هیچ وقت ساخته نشد..!
خودوروفسکی در طی مصاحبهای در جشنواره کن در سال 2016 اعلام کرد که قصد دارد، پس از بدست آوردن پشتوانهی مالی و جذب سرمایه فیلم فرزند آل توپو (Los hijos del Topo) را بسازد. او همچنین عنوان کرد که «مرلین منسون» ستارهی راک اند رول قرار است در این فیلم به ایفای نقش بپردازد. خودوروفسکی در همان مصاحبه عنوان کرد که چند سرمایه گذار روس قرار است بودجهی ساخت این فیلم را تامین کنند. اما پس از گذشت چند سال با بیان این مساله که به علت عدم تامین بودجه نتوانسته این فیلم را بسازد، عنوان کرد که این دنباله در قالب کمیک بوک تحت عنوان پسران ال توپو منتشر شده است.
حواشی و اتهام تجاوز جنسی خودروفسکی به مارا لورنززیو در فیلم ال توپو
در اوایل دهه 1970 خودوروفسکی در رابطه با ساخت فیلم ال توپو اظهار داشت:
وقتی می خواستم صحنه تجاوز جنسی را انجام دهم ، به [مارا لورنززیو] توضیح دادم که قصد دارم به او ضربه بزنم و به او تجاوز کنم. هیچ رابطه عاطفی بین ما وجود نداشت، زیرا من در کلیه قراردادهای زن یک بند گذاشته بودم که بیان میکرد آنها اجازه ندارند عاشق کارگردان شوند! ما هرگز با هم صحبت نکرده بودیم. من چیزی در مورد او نمیدانستم. ما به همراه دو نفر دیگر به بیابان رفتیم. یک عکاس و یک تکنسین. گفتم «من قصد تمرین ندارم. فقط یک مورد وجود خواهد داشت زیرا تکرار غیرممکن خواهد بود. دوربینها را فقط هنگامی بچرخانید که به شما زنگ میزنم.» سپس به او گفتم «درد ضرری ندارد. من را بزن.» و او به من ضربه زد. من گفتم ، «سخت تر» و او ضربهی محکمی به من زد که فکر کردم دندهام شکسته و تا یک هفته بعد، درد را همچنان در بدنم احساس میکردم. بعد از اینکه او به اندازه کافی به من ضربه زد و خسته شد به او گفتم «اکنون نوبت من است. دوربین ها را بچرخانید» و من واقعاً … من واقعاً … واقعاً به او تجاوز کردم. و فریاد زد … بعد به من گفت که قبلاً به او تجاوز شده است. می بینید ، برای من این شخصیت سرسخت است تا زمانی که ال توپو به او تجاوز کند. و او ارگاسم میشود. به همین دلیل است که من یک فالوس سنگ را در آن صحنه نشان می دهم … که آب را آب می کند. او ارگاسم میشود. او جنس مذکر را می پذیرد. و این اتفاقی است که در واقعیت برای مارا افتاد. او واقعاً آن مشکل را داشت. صحنهای خارق العاده. صحنهای بسیار پرقدرت.
هنگامی که این اظهارات، ادعایی آشکار شد، به عنوان پاسخی به واکنش شدید متعاقب آن ، الخاندرو خودوروفسکی اعلام کرد که او این اظهارات را به یاد نمیآورد ، اما اعتراف کرد که او اغلب از ارزش شوک و جعل هویت استفاده میکرده تا در مطبوعات اوایل دهه 1970 مورد توجه قرار گیرد. خودوروفسکی در پاسخ به این سؤال که ««آیا در هنگام فیلمبرداری فیلم ال توپو به یک بازیگر زن تجاوز کردید؟» در حساب فیس بوک خود نوشت:
از کجا و بر چه اساسی افرادی ادعا می کنند به مارا لورنزو در هنگام ضبط تصویر فیلم ال توپو در مقابل دوربین تجاوز کرده ام؟ گزارشهایی مدعی بر وقوع این مساله که در سال 1969 اتفاق افتاد پیدا کردهاند؟ به احتمال زیاد آنها مصاحبههایی را که در آن زمان در ایالات متحده آمریکا یا انگلیس انجام دادهام نخواندهاند! من ال توپو را بطور مستقل تولید کردم. وقتی به صنعت فیلم مکزیکی گفتم که قصد دارم به نیویورک سفر کنم تا فیلم ال توپو را بفروشم ، آنها مرا مسخره کردند. “شما دیوانه هستید ، تنها امیلیو فرناندز (ال ایندیو) تاکنون موفق شده است فیلمی را در آنجا اکران کند و به همین دلیل مجسمهای از او وجود دارد. هیچ فیلم مکزیکی تاکنون از دیوار کاکتوس عبور نکرده است.” در شرایط سینمایی آمریکای شمالی آن زمان سینمای مکزیک مورد تحقیر واقع میشد و هالیوود بر همه چیز مسلط بود.
مجبور شدم از تنها ابزاری که در اختیار داشتم استفاده کنم. یعنی وتارد کردن شوک به مخاطب از طریق اظهارات عجیب و رسوا کننده . من به عنوان شخصیت راهزن عرفانی (شبیه به ال توپو) لباس میپوشیدم و خودم را در مصاحبهها با ریش ، مانی و لباسهای چرمی سیاه معرفی کردم و مواردی را میگفتم که به طور عادی مصاحبه کنندگان را شوکه کرد. به عنوان مثال میگفتم “من ضد فمینیست هستم ، من از زنان متنفرم. از گربه ها متنفرم. من با دیگو ریورا گوشت انسان را خوردهایم. ال توپو فیلمی است که کثر اتفاقات آن واقعاً رخ داده است. آن صحنه تجاوز جنسی تجاوز واقعی است! من حیوانات را کشتم . در واقع من مردگان باغ وحش محلی را خریده بودم و با دستهای خودم پوست آنها را کندم! ” این اعلامیههای تهاجمی ، به معنای طنزآمیز ، خطاب به جوانان آن دوران که تحت تأثیر جنگ ویتنام بودند، گفته میشد و اینگونه است که من موفق شدم ال توتو را مورد توجه و دیده شدن قرار دهم و به لطف تحسین آشکار جان لنون و یوکو اونو ، فیلم من تبدیل به یک کلاسیک فرقه شد. نیم قرن از ساخت این فیلم میگذرد و همچنان به نمایش در میآید و افراد در مورد این فیلم به بحث می پردازند.
همچنین در همان بیانیه درباره فیلمبرداری «صحنه تجاوز» جزئیاتی ارائه داد و اعلام کرد که انجام چنین جنایتی در یک مجموعه بزرگ ساخت فیلم غیرممکن است:
فیلمبرداری از صحنههایی مانند این فقط با یک فیلمبردار ، دو بازیگر و یک شن و ماسه حاصل نمیشود. سینما پرهزینهترین هنر است، زیرا مجبوریم از تعداد زیادی تکنسین و هنرمند برای اجرایی شدن آن صحنهها استفاده کنیم. اول از همه، شما به یک گروه از کارگران نیاز دارید تا صد متر مربع کویر را با قایق تمیز کنید زیرا مارهای خطرناک و عنکبوتی که در ماسه پنهان شده بودند ، را فراری دهند. آنها برای مدت زمان فیلمبرداری آماده بودند تا در صورت لزوم مداخله کنند. همچنین جمعی از هنرمندان آرایش ، آرایشگر و پیراهن مسئول لباس بودند.
برای فیلمبرداری از یک صحنه اما از یک زاویهی دیگر، فیلمبرداری نیم ساعت متوقف شد تا تکنسینها بازتابندهها و نورها را تغییر دهند. یعنی اینکه برای یک سکانس اکشن شلیک کردن که حتی بیشتر از سه دقیقه هم طول نکشید، چندین ساعت زمان لازم بود. ضمن اینکه در اکثر صحنهها تصویر برداری فقط با یک دوربین فیلمبرداری نبود! بلکه دو دوربین بود ، هر دوربین با یک اپراتور و چهار دستیار. در کل ده نفراز افراد فقط با دوربینها مشغول به کار بودند. به این تعداد خدمههایی که ریلها را میزدند، افرادی که با جرثقیل دست به کار میشوند ، افرادی که صفحات بازتاب نقرهای را نگه می دارند تا هر چهره به خوبی روشن شود. همچنین دستیار کارگردان ، گروه دکوراتورهای مجموعه ، سایر بازیگران و غیره نیز حضور داشتند. جمعیت زیادی که تماشاگران آن را نمیبینند. علاوه بر اینها ، افرادی بودند که چترهای فردی را برای محافظت از بازیگران در برابر آفتاب نگاه میداشتند و افرادی که آب و غذا و غیره را تحویل می دادند و …
چگونه می توانستم جلوی چنین مجالس بزرگی از مردم به بازیگر حمله کنم؟ با کمترین اشاره به هرگونه خشونت واقعی ، گروهی از زن و مرد خود را به سمت من میانداختند و مرا از انجام چنین کاری وا میداشتند. همچنین بازیگر می توانست از خودش دفاع کند داد بزند، به من ضربه بزند و احتمالا من به جرم آزار و اذیت، محاکمه و زندانی میشدم.
با وجود حرفهای ضد و نقیضی که آلخاندرو خودوروفسکی در مورد این مساله بیان کرده است، به نظر میرسد تمامی این بحثها بیشتر مطالب زرد نشریاتی است که میخواهند به وسیلهی حرفهای بی پایه اساس جنجال بیافرینند. با این که هیچ وقت اتهامی از طرف مارا لورنززیو به خودوروفسکی وارد نشده و هیچ شکایتی مبنی بر این قضیه از او نشده و یا هیچ شاهدی ان اتفاق را تائید نکرده است، همچنان برخی نشریات زرد به دنبال حاشیه ساختن برای خودوروفسکی هستند.
نظرات کاربران