نقد سریال مردم معمولی : چند روز پیش در جمعی از فرهیختگان و فرزانگان و فرهمندان، ناگهان یک نفر شروع کرد به بد و بیراه گفتن به کارگردان فقید سریال “خانه سبز”. حالا چرا؟ چون که پای این آقای رامبد جوان را به سینمای ایران باز کرده است! جالبتر این که دوست فرهیختهی ما، حتی نام “بیژن بیرنگ” بیچاره را نمیدانست. علیایحال، موضوع بحث ما آنروز سریال “مردم معمولی” نبود! بحث بر سر دستهگل اخیر آقای جوان بود که در برنامهی خندوانه، به یاری آقایان خداد عزیزی و فیروز کریمی، پروندهی یک عمر فرهنگ و ادب فارسی را به چٌخ دادند. آن روز و در آن جمع، من متاسفانه از آقای جوان دفاع کردم! گفتم خندوانه است دیگر. میخواهد بخنداند و نباید به خاطر یک شوخی در برنامهای که اساس و پایهاش جُک و هذلیات است، اینچنین آزرده خاطر و پریشان شد. بعد هم کسی از آقایان کریمی و عزیز انتظاری ندارد! حالا هم نمیخواهم وارد آن بحث شوم. چرا که خود رامبد خان، مراتب عذرخواهی و گُه خوردم را به جا آورد و دل خون شدهی جمع کثیری از اهالی فرهنگ و قلم را خنک کرد.
اما به یک ماه که دوباره و این بار در جمع دیگری از فرهیختگان و فرزانگان و فرهمندان، یک نفر شروع کرد به بدو بیراه گفتن به مدیر و مسئول فیلیمو. حالا چرا؟ چون که 6 قسمت از سریال مردم معمولی به تهیهکنندگی و کارگردانی رامبد جوان را از روی پلتفرم حذف کردهاند و اعلام کردهاند سریال را از قسمت 7 به بعد ببینید! جالبتر اینکه این دوست فرزانهی ما حتی نام “محمدجواد شکوری” بیچاره را نمیدانست. این که هزینهی ساخت آن 6 قسمت، شکم چند تا گرسنه را میتوانست سیر کند به کنار. این که اجارهی معوقهی چند مستاجر در آستانهی آوارگی را تامین میکرد هم به کنار. حالا این فقط یک طرف ماجراست. این که جماعتی ماهیانه 100 هزار تومان پول ناقابل را توی شکم فیلیمو ریختهاند که سریال این آقا را تماشا کنند را هم در نظر بگیرید. یعنی خداوکیلی این همه پول باید در چاه ریخته شود که رامبد خان سریال بسازد؟ من خودم لااقل 60، 70تا کارگردان بدبخت بیچاره را میشناسم که فیلمنامههای درجه یک و استخواندارشان را دست گرفتهاند و از این دفتر سینمایی به آن دفتر سینمایی، در به در دنبال تهیهکنندهای هستند که بخشی از سرمایهی فیلم لوباجتشان را تامین کند. به هیچ جایی هم نمیرسند. باور کنید که اگر هزینهی ساخت تنها یک قسمت از سریال مردم معمولی به دست این بندگان خدا میرسد، فیلمشان حالا در جشنوارههای بینالمللی سر و صدا به پا میکرد و جایزه میبرد. 6 قسمت که دیگر جای خود! خوشبختانه این بار من هم با دوست فرزانهام همراه شدم و شروع کردم به فحش دادن به بیژن بیرنگ که پای این مردک را به سینمای ایران باز کرد! چند تا هم فحش نثار محمدجواد شکوری کردم که سریال مزخرف مردم معمولی را پخش کرده و حالا به گه خوردن افتاده!
بله. اینجا ایران است دیگر. مناسبات عجیب و غریبی در اینجا حاکم است که یکی دیگر گند میزند و هر کسی از راه میرسد، فحش میخورد الا همان که باید! بیچاره بیژن بیرنگ بعد از یک عمر فعالیت آبرومند و ساخت مجموعههای بینظیرش، باید فحش بخورد! فردای آن روزی که بیژن بیرنگ و محمدجواد شکوری را با خاک یکی کردم، عذاب وجدان گرفتم که نکند سریال مردم معمولی آنقدرها هم بد نباشد. با خودم گفتم شاید این سریال، یک اثر آوانگارد است که مردم معمولی نتوانستهاند با آن ارتباط برقرار کنند و من ندانسته و ندیده، به قضاوت نشستهام. این شد که نشستم و دو قسمت از سریال مردم معمولی را دیدم. چشمتان روز بد نبیند! حالا که دارم در نقد سریال مردم معمولی چیزی مینویسم، دوست داشتم به شیوهی استاد بزرگم جناب مسعود فراستی عمل کنم و بگویم “خارج از نقد است”. اما به این راحتیها دلم آرام نمیگیرد.
چه بگویم؟ سناریو که سرش گرد است. یک سری آدم که انگار دختر خاله و پسرخالهاند و در یک کلینیک زیبایی مشغول به کارند. حالا از دل همین کلینیک زیبایی انگار یک تیم فوتبال هم بیرون میآید که تیم فوتبال پرسپولیس را شکست میدهد! اما اصل قصه، ماجرای پسرخالهای است که میخواهد با همسر سابق پسرخالهاش ازدواج کند. باور کنید همین است. کل ماجرای سریال در دو قسمتی که مثلا به احترام مخاطب اصلاحیه خورده، به همین مساله میپردازد! درگیریهای شخصیتی که یکی دکتر جراحی زیبایی است که نقش آن را خود رامبد خان بازی میکند و دیگری که مربی فوتبال است و نقش آن را امین نوروزی بازی میکند. مابقی دخترخالهها و وابستگان هم تنها حضورشان به واسطهی آب و تاب دادن به همین ماجراست. انقدر قصه خزعبل است که در وصف آن زبان قاصر است. کارگردانی که اصلا هیچی! دکوپاژ؟ حالا دوربین را یک جا بکاریم و بگیریم بره! وقتی نه نویسندهای در کار باشد و نه کارگردانی، از بازیگران هم نمیتوان انتظاری داشت. آتیلا پسیانی با آن همه دبدبه و کبکبه، کاریکاتور محض است. خود رامبد که اَنِ قضیه را درآورده. با آن میمیکهای آب دوخیاری. لیلی رشیدی انگار نه انگار که پشت دوربین است و به نظر میرسد واقعا دارد با دخترخاله، پسرخالههایش شر و ور میگوید. امین نوروزی هم که انقدر سر پروژههای مختلف مشغول است که برای حفظ راکورد نقشهایش، نمیتواند حتی از آن ریش مسخرهاش خلاص شود. با همان قیافهای که در سریال میخواهم زنده بمانم، نقش یک پلیس دلسوز را بازی میکند، این جا یک مربی فوتبال شل مغز است! اما عجیبتر از همه شبنم مقدمی است. چه بگویم؟ شبنم مقدمی که همیشه یک شکل است. همیشه یک جور است. واقعا چه بلایی سر این بنده خدا آوردهاید که با تمام تلاشش، حتی نتوانسته همان همیشگیاش باشد! چه بگویم؟ آن طراح صحنهای که اتفاقا در کارهای دیگرش بد هم نبوده، چطور توانسته چهار تا دمبل و تردمیل را توی مطب کلینیک زیبایی بچپاند؟ اصلا چه خبر است در پشت صحنهی این سریال؟ این همه آدم به اصطلاح فرهیخته که هر کدامشان شان و منزلتی دارند، چطور حاضر شدهاند دلقکهای بدترین سیرک دنیا باشند؟ چه بگویم؟ اگر بخواهم به شیوهی فراستی عمل کنم، باید اصطلاح جدیدی را به کار ببندم. سریال مردم معمولی خارج از نقد نیست، چون هیچ مرزبندیای ندارد. سریال مردم معمولی ماقبل نقد هم نیست، چرا که اصلا از بعد زمان خارج است. مثلا بهتر است بگویم ” سریال مردم معمولی پرت از نقد است. “
حرفهای خودمانی با رامبد جوان در نقد سریال مردم معمولی
رامبد جان، من دوست دارم بدانم چه شد که تصمیم گرفتی سریال مردم معمولی را بسازی؟ همان جناب خان نگفت وُلک ای چه کاریه که توی میخوای بکنی؟ با خودت گفتی سنگ مفت، گنجشک هم مفت. میسازیم دیگر. مردم معمولی هم که هر چه به خوردشان بدهیم نوش جان میکنند. رامبد عزیزم، بعد از یک عمر فعالیت در عرصههای مختلف فرهنگی و هنری، این چه بلایی بود که سر خودت آوردی؟ آقا جان اگر ساختی، دیدی نشد، بکش کنار. تو که 6 قسمت پول بی زبان را در چاه ریختی، دیگر تلاش مزبوحانهات برای ریدن توی پول احمقانه نیست؟ رو که نیست برادر من، سنگ پای قزوین است! خب تو که خندوانهات را داری. بینندهات را داری. این چه ولع سیری ناپذیری برای دیده شدن و کار کردن الکی است! اگر به خاطر پول انقدر به آب و آتش میزنی، بدان که پول چرک کف دست است. تو خیر سرت برای خودت حرفها در سینمای کمدی داشتی. اسپاگتی در 8 دقیقه ساخته بودی. چه به روز خودت آوردی؟ هیچ جای دفاعی برای خودت نگذاشتی. خب گفتی غلط کردم، اشتباه ساختم. از اینجا به بعد درستش میکنم. این چه آشی است که پختهای؟ رامبد جان جایگاه خودت را در حد یک خاله پایین آوردی. این آشی که تو پختهای، آش کشک خاله است که مردم معمولی چه بخورند و چه نخورند، به پایشان نوشته شده. حالا انتظار داری من منتقد قلابی چه چیزی در نقد سریال مردم معمولی بگویم؟ چه تعریفی کنم از این دست پخت بدی که داری.
رامبد جان، خودمانیم، یکم به خودت استراحت بده. به خدا خسته شدهای. مغزت دیگر کار نمیکند.. جمع کن و چند سال برو کانادا، به بچهات رسیدگی کن. یکم به فکر خانوادهات باش. ببین سحر دولتشاهی بعد از جدایی با تو، به قلههای افتخار رسید. نگار جواهریان بیچاره بعد از ازدواج با تو ، از روی قلههای افتخار با سر سقوط کرد. کافی نیست؟
آخرین عرایض بنده در نقد سریال مردم معمولی
والا که منم دیگر خسته شدم. اصلا چه کاری بود که در نقد سریال مردم معمولی دست به قلم شوم؟ بهتر بود از همان اول که فحاشی به بیژن بیرنگ را آغاز کردم، عذاب وجدان به سراغم نمیآمد. مجبور نمیشدم چند قسمت از این سریال مزخرف را ببینم. اما انصافا بعد از دیدن همان چند قسمت، دیگر دلم رضا نمیداد که چیزی ننویسم. باید مینوشتم از نقد سریال مردم و معمولی تا برینم به هیکل خودم. برینم به عصمت خودم. برینم به هست و نیست خودم. که چرا ؟ واقعا چرا وقتم را هدر دادم که این سیرک احمقانه را ببینم! حرف آخر بنده در نقد سریال مردم معمولی، خواهشی است که از تمامی مردم دارم. چه آن معمولیهایش، چه آن غیرمعمولیهایش. خواهشم این است که حتی یک لحظه هم اجازه ندهید که وسوسه سراغتان بیاید و بخواهید یک قسمت از این سریال را ببنید. به جهاد با این وسوسه برخیزید، که خود خود خود نفس اماره است. والسلام.
سلام
شما اصلا درس خوندی؟!
آیا تا به حال یک فیلم دیدی؟!
آیا دانشگاه رفتی؟!
دوستانی که شما در حال صحبت با آنها بودید چطور؟!
بنده فوق لیسانس کارگردانی دارم،و واقعا براتون متاسفم!
این فیلم یک فیلم متوسط و گاهاً متوسط رو به پایین است،قبول! اما کلماتی که شما در این انشای کودکانه به کار بردید نشانه ی بیفرهنگی مطلق شماست.جالب است که از خندوانه هم ایراد میگیرند. شما از خنوانه هم بدترید.آقای مثلا منتقد و دانا(?) فرهنگ شما نهایتاً در حد فیلم ایکس لارج و امثال آنهاست.
?لطفا در انتقاد فیلم به کارگردان ها و سایر افراد توهین
نکنید!!!
حالا اگر ظرفیت انتقاد من را داشتید این نظر را منتشر کنید،که بعید میدانم منشتر شود.
باهات موافقم???
حرف حق جواب نداره
به نظر من فیلم خوبیه،البته با چشم پوشی از بعضی قسمت ها.
دلیلی نداره که کامنتی که یه بار با اسم سینا گذاشته میشه و یه بار با اسم سروش رو تائید نکنم! شما هویت آدمهای دستمال به دستی مثل شما مشخصه. من اول در جواب شما با افتخار میگم که خیر. دانشگاه نرفتم و حالم از تحصیلات آکادمیک و مزخرف دانشگاههایی که بیشتر به زایشگاه شباهت دارن، به هم میخوره. خصوصا در رشتههای زیر گروه هنر که کورسهای دانشگاهی 100 سال پیش رو تدریس میکنن. محض اطلاع شما عرض کنم که چهار تا آدم موفقی که از همون دانشگاهها بیرون اومدن و هم معتقدن که اونجا چیز خاصی بهشون اضافه نشده! حالا شما مدرکت رو قاب کن بزن سر در اتاقت.
دوم اینکه بنده به شخص کاری ندارم. کما اینکه تو همین نوشته هم گفتهام که از کارگردانی که اسپاگتی در 8 دقیقه را ساخته تمام قد دفاع خواهم کرد. اما واقعا بیاییم و نرینیم به سطح توقعات خودمان از به قول شما کارگردانها. اثر ضعیف، ضعیف است. تولید کنندگان این مجموعه خودشان واقفاند که چه تری زدهاند و قسمتهای اولیهی سریال محبوب شما را از دسترس مخاطب خارج کردهاند. تو چی میگی دیگه این وسط ؟ قلاب بندهی قلابی همچنان در تلاش برای صید ماهیهای مسموم دریای هنر خواهد بود.
آخرین عرایض بنده به شما آقای سینا یا سروش یا هر کی که هستی، مدرکت رو بپیچ لای دستمال و برو خدمت آقای کارگردان، شاید به عنون دستیار سوم در مجموعهی بعدیشان حضور فعال داشته باشی و از دانش گهربارت ایشان را هم ذرهای بهرهمند کنی.
من تقریبا حرف های شما رو قبول دارم.و از اینکه جواب من رو دادین ممنونم.
بالاخره نظرات مختلفه و من اگر در نظرم حرفی زدم که شما رو ناراحت کرده عذر میخوام.
در ضمن من سروشم و اون یکی کامنت رو از مال من کپی کردن.
فیلم بدی نیست
مخصوصا قسمت های جدیدش.
من اصلا با این آقا که نقد کرده کار ندارم ولی حق داشت فیلم مردم معمولی و پنجاه درصد فیلم های رامبد جوان غیرقابل تحمل
تنها خندوانه اونم فقط به خاطر استندآپ ها و مسابقاتی جالب بود که چنان تو فصل های بعد گند زدند قابل هضم نیست
سلام
شما اصلا درس خوندی؟!
آیا تا به حال یک فیلم دیدی؟!
آیا دانشگاه رفتی؟!
دوستانی که شما در حال صحبت با آنها بودید چطور؟!
بنده فوق لیسانس کارگردانی دارم،و واقعا براتون متاسفم!
این فیلم یک فیلم متوسط و گاهاً متوسط رو به پایین است،قبول! اما کلماتی که شما در این انشای کودکانه به کار بردید نشانه ی بیفرهنگی مطلق شماست.جالب است که از خندوانه هم ایراد میگیرند. شما از خنوانه هم بدترید.آقای مثلا منتقد و دانا(?) فرهنگ شما نهایتاً در حد فیلم ایکس لارج و امثال آنهاست.
?لطفا در انتقاد فیلم به کارگردان ها و سایر افراد توهین
نکنید!!!
حالا اگر ظرفیت انتقاد من را داشتید این نظر را منتشر کنید،که بعید میدانم منشتر شود.
ایضاَ
اینجا چه خبره!!!
من با این نقد کاملا مـوافقم. یه کار اشغال و بی کیفیت بود که تقر یبا هیچ مخاطبی نداره و بیشتر برای پر کردن جیب خودشون این سریال رو ساختن.