فیلم اتوپیا (۱۹۸۳) به کارگردانی سهراب شهید ثالث، داستان دردآور پنج زن است به خواست خودشان و بنا به نیاز اقتصادی، در یک فاحشهخانه که تحت سرپرستی مردی به نام «هاینز» اداره میشود، شروع به کار میکنند. در این یادداشت، قصد داریم تا به نقد فیلم Utopia 1983 (اتوپیا) بپردازیم. با ما همراه باشید.
سرپرست فاحشهخانه در سکانسهای مختلف، هر بار به شکلی آزارگرانه و تحقیرآمیز، زنهای فیلم را مورد استعمار قرار میدهد. هرکدام از زنها از جایی میآیند و رؤیایی را در سر دارند. اتوپیا بههیچوجه یک فیلم اروتیک نیست و شهید ثالث اصلاً در پی بیدار کردن احساس شهوانی در تماشاگر اثر نبوده است، بلکه وی فاحشهخانه واقع در آلمان و زنان روسپی فیلم را در خدمت هدف بزرگتری به کار میگیرد. به گمان نگارنده، اُتوپیا استعارهای از جوامع امروزی است که هر چیزی را به کالایی برای فروش تبدیل کرده است.

همه چیز در این جهان حقارتبار، حتی آدمها بهمانند کالا خریدوفروش میشوند. در این میان احساسات، آرزوها و حق اظهارنظرکردن آدمها، امری بیمعناست. شخصیت «هاینز» یا همان مسئول فاحشهخانه، مردی خودخواه و نفرتانگیز است که بهشدت روسپیانی که برایش کار میکنند را تحقیر میکند. او به چشم یک ابزار به آنها مینگرد و از هیچگونه آزار روحی و جسمی در قبال آنها دریغ نمیکند.
فیلم اتوپیا (Utopia 1983) در آلمان جلوی دوربین رفته است. جایی که زندهیاد سهراب شهید ثالث، سالهای زیادی از عمر خود را در آنجا و در تنهایی گذراند. در نقد فیلم اتوپیا باید گفت، این فیلم تقریباً متشکل از برداشتهای بلند است. دوربین بهآرامی در راهرو و اتاقهای فاحشهخانه (که بیشتر تایم فیلم هم در آنجا میگذرد) حرکت میکند.یک قطعه موسیقی، به طور پیوسته در طول فیلم به گوش میرسد که در ساخت اتمسفر اثر و حالوهوای آن، تأثیر بسزایی دارد.
فیلم اتوپیا استعارهای از جامعهای به مثابه زندان
در نقد فیلم اتوپیا به کارگردانی «سهراب شهید ثالث» باید گفت، این فیلم صرفاً یک داستان درباره یک فاحشهخانه در آلمان و زنان تنفروش شاغل در آن نیست. شهید ثالث با انتخاب این موضوع، بستری را فراهم کرده است تا به کمک سینما، از چیزهایی بگوید که جلوهای واقعی پیدا میکنند. واقعیتهایی که همواره در اطراف ما هستند. این فیلم استعارهای از تمامی جوامع بشری است؛ چه آنهایی که حق آزادی بیان را برای همه یکسان میدانند و چه جوامعی که تنها ابزارش، سرکوب جمعی است.

در تمام سه ساعتونیم زمان پخش فیلم اتوپیا، هیچ کدام از زنان فاحشه برای خلاصی خود از آن وضعیت فلاکت بار، قدمی بر نمیدارند. آنها میخواهند از این وضعیت خلاص شوند؛ اما مانند آب راکت و از سر ناچاری، تمام فشارهایی را که هاینز به آنها وارد می کند، تاب میآورند. حتی در پایان فیلم (خطر اسپویل) که از دست رئیس فاحشهخانه رهایی مییابند، همچنان به تنفروشی ادامه میدهند.
این روایت تلخ، از یک داستانگویی صرف فراتر رفته و میتوان آن را با مصادیق حقیقی از جوامع بشری قیاس کرد. در این نگاه، شخصیتهای این فیلم بهمثابه مردمی هستند که به انواع بیعدالتی، سرکوب و تهدید عادت کرده و برای آزادی خود تلاشی نمیکنند. به قول فیلمساز بزرگ شیلیایی، الخاندرو خودوروفسکی، برای پرندگانی که در قفس زاده شدهاند، پرواز نوعی بیماری است!
کلام پایانی
کلام پایانی این یادداشت کوتاه که به نقد فیلم اتوپیا پرداخته، به پایانبندی فیلم اشاره دارد. پایان فیلم بهمانند ابتدای آن، در سالن نمایش مجللی میگذرد. این شکل روایت دوار میخواهد نکتهای مهم را به ما یادآور شود. انگار که تماشاگران حاضر در سالن و مخاطبین، قرار است تا ابد به دیدن این فیلم ادامه دهند و این چرخه بیعدالتی، برای همیشه ادامه خواهد داشت.

نظرات کاربران