فیلم Io Capitano 2023 یک فیلم درام به کارگردانی «ماتئو گارونه» کارگردان سرشناس ایتالیایی است. فیلم «من کاپیتان هستم» روایتگر داستان یک پسر ۱۶ساله است که از زادگاه خود سنگال، به امید تبدیلشدن به یک ستارهٔ موسیقی پاپ، راهی اروپا میشود و در مسیر مهاجرت خود با چالشهای فراوانی روبرو میشود. در این مقاله، نقد فیلم Io Capitano 2023 (من کاپیتان هستم) را از نگاه برخی از بزرگترین منتقدان سینما بیان میکنیم.
نگارش فیلمنامهٔ «من کاپیتان هستم» را گارونه با همراهی «ماسیمو گائودیوزو»، «ماسیمو چکرینی» و «آندریا تاگلیافری» به رشتهٔ تحریر درآورده است. این فیلم که در سنگال، مراکش و ایتالیا فیلمبرداری شده است، محصول مشترک بینالمللی سینمای ایتالیا، بلژیک و فرانسه است و بر اساس داستانهای واقعی از مسیرهای مهاجران آفریقایی به اروپا الهام گرفته شده است.
فیلم Io Capitano 2023 در هشتادمین جشنوارهٔ فیلم ونیز به نمایش درآمد و ماتئو گارونه، جایزهٔ شیر نقرهای را برای کارگردانی این فیلم و «سیدو استار» برای بازی در نقش «سیدو» جایزهٔ «مارچلو ماسترویانی» را دریافت کرد. این فیلم در ۷ سپتامبر ۲۰۲۳ در ایتالیا اکران شد و با تحسین منتقدان مواجه شد. این فیلم همچنین بهعنوان نامزد بهترین فیلم خارجی زبان در هشتاد و یکمین جوایز «گلدنگلوب» انتخاب شد. همچنین نمایندهٔ سینمای ایتالیا در نود و ششمین دورهٔ جوایز «آکادمی اسکار» بود. تیم هنریست در ابتدا تماشای این فیلم را به شما پیشنهاد میکند و اگر فیلم «من کاپیتان هستم» را دیدهاید، شما را به خواندن نقدهایی که در ادامه آمده است، دعوت میکنیم.
نقد فیلم «من کاپیتان هستم» به قلم «لیلا لطیف»
داستان فیلم «من کاپیتان هستم» شبیه به فیلم شاخص آفریقایی «دختر سیاه» که در سال ۱۹۶۲ ساخته شده است، در شهر «داکار» سنگال شروع میشود. درست همانطور که در شاهکار «عثمان سمبنه» وعدهٔ زندگی در اروپا، یک قهرمان جوان را وسوسه میکند تا از خیابانهای پر جنبوجوش و جامعه گرم خود دور شود، در این فیلم نیز پسر ۱۶ سالهای به نام «سیدو» با همراهی پسرعمویش «موسی» درگیر این وسوسه شده است. اتفاق مشترکی که برای قهرمان هر دو فیلم میافتد، تحقیرشدن و مورد سوءاستفاده قرارگرفتن مهاجران است. قهرمانهایی که در معرض رفتارهایی بهدوراز انسانیت قرار میگیرند. در فیلم سمبنه، زن جوان سیاهپوستی پس از تحمل رنجهای فراوان وارد شهر «آنتیب» میشود؛ اما زندگی در آنجا یک کابوس بیرحمانه است که نمیتواند تحمل کند و در فیلم «آیو کاپیتانو» سیدو برای رسیدن به سواحل ایتالیا، سفری پر پیچوخم را دنبال میکند که مرگ هر لحظه در کمین آن نشسته است.
«ماتئو گارونه» کارگردان ایتالیایی که در فیلم هیجانانگیز مافیایی «گومورا»، شهر ناپل را به یک منطقهٔ جنگی جهنمی تبدیل میکند، این بار ایتالیا را از منظر یک خارجی میبیند. از دید کسانی که ارزش ایتالیا را درک میکنند و به آن، مثل نور انتهای یک تونل تاریک و پر پیچوخم نگاه میکنند. او با ترک مرزهای سرزمینش، نگاهی کاملاً خیرهکننده را خلق کرده است. نگاه بسیاری از مردم آفریقا که هنگام سفر به اروپا، رؤیای ایجاد یک زندگی بهتر را در سر میپرورانند و در این مسیر، با شکستی تمامعیار روبرو میشوند.
«سیدو استار» که برای اولینبار پشت دوربین رفته و نقش «سیدو» را بازی میکند، یکی از تأثیرگذارترین بازیگران فیلم است. ما در ابتدا میبینیم که سیدو سعی میکند در خانهٔ کوچک و در کنار خواهرانش که مشغول بازی و خندهاند، بخوابد. او به مادرش میگوید که میخواهد فوتبالبازی کند، اما مخفیانه کارگری میکند تا برای سفر به ایتالیا پول دربیاورد. دنیای اطراف او با رنگهایی همچون جواهر، روشن شده است. دنیایی سرشار از زنانی که در حال رقصیدن با حریرهای رنگارنگاند. درحالیکه سیدو طبل مینوازد و پوست سیاهش در نور مهتاب میدرخشد هنر «بری جنکینز» را نمایان میکند.
سیدو فکر میکند که میتواند بهعنوان یک ستاره پاپ در اروپا، آیندهٔ خود را بسازد. باتوجهبه اینکه تبدیلشدن به یک ستارهٔ موسیقی پاپ، حتی برای بااستعدادترین و ممتازترین رؤیاپردازان جهان، حرفی جاهطلبانه و جسورانه است، شنیدن این حرف از زبان سیدو، سادهلوحانه قلمداد میشود و حس ترحم را در مخاطب برمیانگیزد. وقتی مادرش به او هشدار میدهد که «آنهایی که رفتهاند در بیابان مردهاند و یا در دریا غرق شدهاند» سیدو مصمم است تا در سراسر قاره و دریای مدیترانه قدم بگذارد و زندگی جدیدی را در سواحل اروپا آغاز کند. کسانی که حتی نگاهی به اخبار میاندازند، میدانند که آنچه که سیدو در پیش رو دارد، وحشتناک و احتمالاً مرگبار است.
در نقد فیلم Io Capitano 2023 (من کاپیتان هستم) باید به این نکته اشاره کنیم که داستان این فیلم، برگرفته از روایتی واقعی است. سیدو که هیچ تجربهای در زمینهٔ دریانوردی یا ناوبری نداشته، توسط یک قاچاقچی انسان مجبور میشود که ردای کاپیتان به تن کند و هدایت کشتیای که حامل 250 نفر است را در دریای مدیترانه به عهده بگیرد. در این فیلم، هیچ کمبودی در پرداخت روایتهای وحشتناک سفر به اروپا برای پناهندگان ناامید آفریقایی وجود ندارد. سیدو و پسرعمویش موسی، چاههای احمقانه عمیقی از خوشبینی دارند. گارونه از سادهلوحی آنها برای ایجاد تعلیق استفاده میکند و هر بار که به همنوعان خود اعتماد میکنند، انگار که دختر نوجوانی مست در یک فیلم اسلشر وارد یک زیرزمین تاریک میشود.
سفر آنها با اتوبوس آغاز میشود و با دریافت پاسپورتهای جعلی مالی، به مرز نیجریه میروند. این اولین جایی است که این دو میفهمند، شاید این سفر آن چیزی نیست که به آنها وعدهدادهشده است. در خندهدارترین لحظهٔ فیلم، آنها توسط پلیسی در مرز بازجویی میشوند که میپرسد چه مدت پیش پاسپورت خود را دریافت کردهاند. موسی پس از بهخاطر سپردن جزئیات، بهسرعت پاسخ میدهد «2 سال». افسر مبهوت به تصویر اسناد جعلی آنها نگاه میکند و میپرسد «دو سال است که همین لباس را پوشیدهای؟». خوشبختانه با پرداخت رشوه، بهراحتی میتوان از این گذرگاه عبور کرد. در دومین قدم در لیبی، آنها به همراه دیگر مردان و زنان هموطنانشان در صحرا رها میشوند. اینجاست که با سطوحی از وحشیگری و رفتار سادیسمی روبرو میشوند که حتی مادر سیدو هم نمیتوانست پیشبینی کند. آدمهایی رها شدهای که در صحرا میمیرند و خشک میشوند و هیچکسی به دادشان نمیرسد.
فیلم گارونه، با تمام فجایعی که در خود دارد، هرگز در بدبختی و نیهیلیسم بیامان نمیافتد. در تمام طول مسیر، پیروزیهای کوچک و مهربانیها و دلگرمیها وجود دارد که بارقههای امیدی را برای بشریت ایجاد میکند و به قهرمان جوان ما «سیدو» قدرت ادامهدادن میدهد و این ترسیم سفر یک قهرمان است. سیدو در ادیسهاش خم شده است؛ اما هرگز شکسته نمیشود و پسری ۱۶ساله ثابت میکند که قلب و انعطافپذیری برای حرکت در دنیای پر از هیولا دارد.
سیدو بارقههای خوشبینی جوانی را در خود زنده نگه میدارد و حتی زمانی که با انبوهی از بدنهای در حال احتضار مواجه میشود، مسئولیتهایی را بر عهده میگیرد که هیچکس، حتی بزرگسالان، بیتفاوت از آنها عبور میکنند. اینجاست که میفهمد پسری که در شهر داکار طبل مینواخت، رؤیاهای خود را نخواهد دید.
در سکانسهای رؤیایی واقعی، گارونه رئالیسم جادویی ظریفی را به فیلم میآورد که ریشه در ارواح آفریقایی دارد. سیدو در سراسر صحرا بهمنظور ایمنی یا سفر برای دیدن مادرش، توسط موجودات پرنده مانند فوقالعادهای هدایت میشوند و برای او و جدش طلب بخشش میکنند. اگرچه هدف اصلی شخصیتهای این فیلم، زندگی در اروپاست، اما گارونه بیشتر نگران تجربهٔ تلخ مهاجرت آفریقاییها است. خود سمبنه یکبار گفت: «اروپا مرکز من نیست. چرا آفتابگردان باشیم و بهسوی خورشید بچرخیم؟ من خودم خورشید هستم». درحالیکه جهانیشدن، سرمایهداری و میراث استعمار، قهرمانان ما را وادار میکند که اروپا را سرزمین موعود بدانند، اما گارونه به دیدگاه سمبنه خیانت نمیکند.
فیلم گارونه یک روح انسانی سهبعدی و ویرانگر را در هسته خود دارد، اما قهرمان ما مافوق بشر نیست. او یک پناهندهای ایدهآل است که ظرف تحمل او، تمام رنج و غم جهان را در خود جای میدهد. شاید این فیلم بهانهای باشد که دنیا به داستان سیدو و میلیونها انسان شبیه به او توجه کنند.
نقد فیلم Io Capitano 2023 به قلم «جان بِلَسدِل»
در نقد فیلم Io Capitano 2023 (من کاپیتان هستم) به کارگردانی «ماتئو گارونه» باید گفت، این فیلم از لحاظ جغرافیایی به سمت جنوب حرکت میکند و شخصیتهایش را به سفری حماسی میبرد که شامل خشکی و دریا میشود. شخصیتهای فیلم گارونه یعنی سیدو (سیدو استار) و موسی (مصطفی فال) مهاجرانی اقتصادی هستند که خانهٔ خود را در داکار ترک میکنند و از سنگال برای جستجوی ثروت، راهی اروپا میشوند. گارونه باظرافت در این فیلم نشان میدهد که نوجوانان بهخاطر سوءاستفاده یا حتی فقر فرار نمیکنند. آنها زندگی کاملی دارند. طبل میزنند و فوتبال بازی میکنند. آنها مشاغلی دارند که به آنها بودجه کافی میدهد تا بتوانند پول کافی برای تأمین هزینههای سفر خود پسانداز کنند. در مجموع باید گفت سیدو که با مادر بیوهاش زندگی میکند، کمبودی در زندگی ندارد و بزرگترین چالش او خواهران مزاحمش هستند.
این موضوع که پناهندگان در واقع مهاجران اقتصادی هستند، به یک بحث سیاسی جناح راست تبدیل شده است و برخی ممکن است این را بهعنوان یک ضعف در آخرین فیلم گارونه بدانند. بااینحال، این نویسنده خود را موظف میداند که یادداشتی از زندگینامه خود ارائه کند که میگوید «من یک مهاجر اقتصادی هستم که به دلیل اشتیاق بهتازگی و دیدن دنیای گستردهتر از یک زندگی کاملاً راحت نقلمکان کردم. من سفید پوستم و هیچکس جز خودم، به من بهعنوان یک مهاجر (اقتصادی یا غیراقتصادی) برچسب نزده است».
سیدو قبل از ترک سنگال، اصرار دارد که از یک شَمَن محلی دیدن کنند. او امیدوار است رضایت اجدادشان به سفر آنها برکت دهد. این حرکتی است که رویکرد سبک گارونه را پیشبینی میکند. همانطور که او سفر پسرها را دنبال میکند، تخیلات و رؤیاهای آنها و همچنین وحشت و واقعگرایی چیزی که با آنها روبرو میشوند را در فیلم دنبال میکند.
در هر مرحله از راه، توسط کلاهبردارانی که جیب آنها را خالی میکنند و به آنها قول حملونقل آسان را میدهند، مورد سو استفاده قرار میگیرند. اول سوار اتوبوس میشوند و سپس گذرنامهها جعلی خود را دریافت میکنند تا در ایست بازرسی بعدی، با گزینهٔ واضح «۵۰ دلار یا زندان» مواجه شوند. مهاجران، طعمه آسانی برای کسانی هستند که میخواهند افراد ناامید را استثمار کنند.
سیدو و موسی با جیپهایی از صحرا عبور میکنند که از تپههای شنی میپرند. در صحنهای هیجانانگیز، مشخص میشود که اگر یکی از مسافران آویزان از جیپ سقوط کند، ماشین توقف نخواهد کرد و احتمالاً در صحرا خواهد مرد. اینجاست که زندگی انسان ارزان تلقی میشود. مناظر زیبای ماسهای که «پائولو کارنرا» به زیبایی آن را به تصویر کشیده است و یادآور فیلم «لارنس عربستان» است.
سیدو سعی میکند انسانیت خود را حفظ کند و حتی آرزوی نجات جان زنی را دارد که در راه میماند. زنی که در خیالات او بالای سرش شناور میشود. هرکسی که رمان «برای بار چهارم غرق شدیم» اثر «سالی هیدن» را خوانده باشد، از مواجههٔ سیدو با نیروهای امنیتی لیبی خواهد ترسید؛ اما سیدو سر از زندانی جهنمی که توسط مافیای لیبی اداره میشود، درمیآورد که بسیار ترسناکتر است.
لحظاتی وجود دارد که نگاه ماتئو گارونه در روایت فیلم، بسیار به افسانهها نزدیک میشود. درحالیکه تصاویر آن واقعیتی وحشیانه را به تصویر میکشند. در نقد فیلم Io Capitano 2023 (من کاپیتان هستم) باید گفت، فیلم نگاه انسانی خود را در برخی از افرادی که سیدو با آنها ملاقات میکند حفظ میکند. همچنین در وفاداری و عشقی که سیدو به پسرعمویش موسی دارد، میتوان این نگاه اومانیستی را یافت.
طنز تلخ داستان در عدم امکان هر پیروزی نهایی نهفته است. پایان خوش این فیلم، به خودآگاهی مخاطبان (از جمله این منتقد) که تا این حد بیفکر، از دیدن پیروزی قهرمان لذت بردهاند، منجر نخواهد شد. چرا که بهاحتمال زیاد، این پیروزی بازگشتی است به زندگیای فقیرانهتر و آسیبهای بیشتر! آنچه که در ورای این خوشی و خندههای پایانی قرار دارد، رؤیاهایی شکسته و آدمهایی سرخورده است. هیچ جادویی آنها را دوباره به نقطهٔ آغاز، باز نمیگرداند.
کلام پایانی
در این مطلب، به نقد فیلم Io Capitano 2023 (من کاپیتان هستم) از نگاه «جان بِلسدِل» و «لیلا لطیف» پرداختیم. این مطلب در ادامه آپدیت خواهد شد و نقدهای اختصاصی فیلم Io Capitano از تیم منتقدان هنریست، به این مطلب اضافه خواهد شد. اگر شما هم این فیلم را دیدهاید، نظرتان را در مورد فیلم (در بخش کامنتها) با ما به اشتراک بگذارید.
نظرات کاربران