فیلم The Holy Mountain (کوهستان مقدس) یکی از مهمترین آثار آلخاندرو خودوروفسکی است که در سال 1973 منتشر شده است. این فیلم که با نگاهی به رمان سورئالیستی «رنه دومال» ساخته شده است، توانست خودوروفسکی را در بین دوستداران سینما به محبوبیت فراوانی برساند. فیلمی که اگرچه با سلیقه و ذائقهی سینمایی عموم مردم سازگاری ندارد، اما برای آن دسته از افرادی که سینما را به شکل حرفهای دنبال میکنند، فیلم بسیار مهمی است. در ادامهی این مطلب به معرفی و نقد فیلم The Holy Mountain 1973 کوهستان مقدس خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
فیلم کوه مقدس یا کوهستان مقدس، یک فیلم سورئالیستی است که پلهی پرتاب خودوروفسکی بود. فیلمی که با تمام ساختار متعارف سینمای زمان خود به مبارزه پرداخت و اگرچه به نسبت دو فیلم دیگر این کارگردان که پیش از آن ساخته و اکران شدند، بیشتر به قصه پردازی اهمیت میدهد، اما همچنان برای اقلب مخاطبانش فیلمی گنگ و پیچیده به نظر میرسد.
بازیگران اصلی این فیلم، مدت سه ماه به انجام تمرینات معنوی مختلف با هدایت اسکار ایچازو از موسسه آریکا پرداختند. آموزشهای آریکا شامل تمرینات ذن و یوگا به همراه مفاهیم التقاطی است که از کابالا و آموزههای «جورج گورجیف» تهیه شده است. پس از آموزش، این گروه به مدت یک ماه به صورت گروهی در خانه خودوروفسکی زندگی می کردند. قبل از شروع فیلمبردای فیلم The Holy Mountain 1973 خوودوروفسکی و همسرش یک هفته را بدون خواب به سرپرستی یک استاد ژاپن ذن گذراندند. پس از آن ، فیلمبرداری از اوایل سال 1972 آغاز شد. این فیلم به طور متوالی ، در مکزیک ، با بودجه 750000 دلار فیلمبرداری شد.
پلات داستانی فیلم (The Holy Mountain (1973
مردی (که بعداً به عنوان دزد شناخته میشود) نمایندهی کارت تاروت احمق است و در حالی که مگسها دور صورتش جمع شدهاند در بیابانی افتاده است. او با یک کوتولهی بی دست و پا که نمایندهی کارت تاروت پنج شمشیر است، دوست میشود و این زوج به شهرهایی سفر میکنند که در آن می توانند گردشگران را سرگرم کنند. از آنجا که دزد از لحاظ ظاهری به عیسی مسیح شباهت دارد، برخی از افراد محلی (یک راهبه و سه جنگجو) از بدن او مجسمهها مصلوب شدهای میسازند. پس از مشاجره با یک کشیش ، دزد صورت مجسمهی مصلوب خود را میخورد و آن را با بادبادک به آسمان میفرستد. دزد متوجه جمعیتی میشود که در اطراف یک برج بلند جمع شده اند ، جایی که یک قلاب بزرگ با یک کیف طلا در ازای غذا نازل شده است.
دزد با آرزوی پیدا کردن منبع طلا، به بالای برج میرود. در آنجا کیمیاگر و دستیار زن ساکت خود را پیدا می کند. دزد پس از درگیری با کیمیاگر، شکست خورده و در اختیار او درمیآید. کیمیاگراعلام می کند: «تو میتوانی مدفوع خود را به طلا تبدیل کنی» دزد طلا را میپذیرد، اما وقتی بازتاب خود را در آینه میبیند، با همان طلا آینه را در هم میشکند. کیمیاگر سپس دزد را به عنوان شاگرد میپذیرد. دزد با هفت نفر آشنا میشود که در سفر او را همراهی می کنند. هریک به عنوان شخصیت یکی از سیارات معرفی شده است ، به ویژه خصوصیات منفی که با سیاره او در ارتباط است.
- نفر اول باند (نمایندهی سیارهی زهره)، شخصی است که هدفش زیبایی انسانهاست و پدرش کر و کور و لال است و تصمیماتش را از روی مهبل زنش میگیرد. باند زنان و بچههای زیادی دارد و دیالوگهای نمادینی میگوید، از جمله ‘مردم میخواهند که دوست داشته شوند، نه به خاطر چیزی که هستند، بلکه به خاطر چیزی که به نظر میرسند.
- نفر دوم ایسلا ( نمایندهی سیارهی مریخ) زنی گویا دو جنسخواه است که صنایع نظامی و اسلحه را کنترل میکند. ایسلا میگوید: ‘ما بمبهای هیدروژنی و گازهای کشنده و غیره تولید میکنیم. ما داروهایی تولید میکنیم که انسانهای بیآزار را به حیوانات وحشی تبدیل میکند. ما برای جوانان و یهودیان و بوداییها و مسیحیها اسلحههای خودشان را درست میکنیم.
- نفر سوم کلن (نمایندهی سیارهی مشتری) کلن یک گالری دار آثار هنری است و آثار هنری را به صورت خط تولید، بوجود میآورد که از مالیدن رنگ بر کپل افراد و قرار دادن آنها روی بوم نقاشی ایجاد میشوند به نظر میرسد کلن صنعت پورنوگرافی را اداره میکند. کلن یک ماشین عشق نیز طراحی کرده که به صورت یک مهبل بزرگ است و بچهدار هم میشود!
- نفر چهارم سل (نمایندهی سیارهی کیوان) بنابر گفته خودش، مشتریانش بچهها هستند و یک کار خانهی اسباب بازی سازی دارد. سل، اسباب بازیهای جنگی میسازد و خدمه او بسیار شبیه روسهای فقیر هستند. کارخانهی سل، بر اساس جنگهای آینده اسباب بازی تولید میکند تا ذهن کودکان را آماده جنگ کند.
- نفر پنجم برگ (نمایندهی سیارهی اورانوس) که بچهاش یک مار است! و در محیط کار او پرچمی که بسیار شبیه، پرچم ونزوئلا است، نصب شده. برگ، خود را مشاور مالی رئیس جمهور میخواند و به رئیسجمهور گزارش میدهد که اگر ما بخواهیم اقتصاد کشور را نجات دهیم، در ۵ سال آینده باید چهار هزار شهروند را بکشیم! و رئیسجمهور هم دستور میدهد که پروژه را آغاز کنید. برگ هر جا میرود با بادیگاردهایی عریان همراه است.
- نفر ششم اکسان (نمایندهی سیارهی نپتون) فرمانده پلیس است و فرایند پلیسسازی را بدین گونه نشان میدهد که آلت تناسلی و بیضه مرد جوانی را در طی مراسمی با قیچی میبرند و به موزهی آلتهای پلیس میسپارند و به او کتاب مقدسی داده میشود که در آن به فرد آموزش داده میشود که به اکسان اعتقاد داشته باشد و وی پلیس میشود و در صحنه بعد، گروه پلیسان به گروه تظاهر کنندگان حملهور میشوند و آنها را به شکل وحشیانهای و گویا با سم پاشی و خالی کردن شکم آنها میکشند.
- نفر هفتم لوت ( نمایندهی سیارهی پلوتون) شغل او طراحی ساختمان است و میگوید انسان به خانه نیاز ندارد ، به سرپناه نیاز دارد و اگر بتوانیم این ایده را به مردم بفروشیم، میلیونر میشویم! لوت میگوید کارگران به هیچ چیز در خانه خود از جمله الکتریسیته و غذا نیاز ندارند، ما به آنها در کارخانه غذا میدهیم. لوت تابوتی را نمایش میدهد که نمادی از خانههای طراحی شده توسط اوست و اشاره به آپارتمانهای کوچک امروزی دارد.
کیمیاگر به هفت نفر دستور میدهد که پول و همچنین تصاویر خودشان را بسوزانند. آنها به همراه کیمیاگر، دزد و دستیار کیمیاگر، گروهی ده نفره را تشکیل میدهند. شخصیتها توسط کیمیاگر از طریق آیینهای مختلف تحول هدایت میشوند. ده سفر با قایق به «جزیره لوتوس» به منظور به دست آوردن راز جاودانگی از نه ارباب جاویدان که در یک کوه مقدس زندگی می کنند. هنگامی که در جزیره لوتوس قرار گرفتند، در یک مهمانی در گورستان، جایی که مردم تلاش خود را برای صعود به کوه مقدس رها کردهاند، محاصره میشوند و در عوض، مشغول مصرف مواد مخدر، سرودن شعر یا اعمال قدرت جسمی هستند. اما آنها از این میهمانی بیرون زده و صعود خود را آغاز میکنند. هرکدام یک دید نمادین شخصی دارند که بدترین ترسهای آنها را نشان می دهد.
در نزدیکی قله، دزد به همراه یک روسپی جوان و میمون که او را از شهر تا قلهی کوه دنبال کردهاند، به طرف «مردم» خود فرستاده میشود. بقیه اما با دسیسهی کیمیاگر روبرو میشوند و میفهمند جاودانگی وجود ندارد. سپس کیمیاگر با دستور «بزرگنمایی عقب دوربین!» دیوار چهارم را میشکند. دستگاههای فیلمسازی (دوربین، میکروفون، چراغ و خدمه) را دقیقاً خارج از قاب نشان میدهد. او به همه از جمله مخاطبان فیلم دستور میدهد از کوه مقدس خارج شوند و در پایان میگوید: «خداحافظ کوه مقدس، زندگی واقعی در انتظار ما است».
نقد و بررسی فیلم کوه مقدس (۱۹۷۳)
در نقد فیلم The Holy Mountain 1973 یا همان کوهستان مقدس باید گفت ، این فیلم بر اساس رمان (Mount Analogue) به قلم رنه دومال، نویسندهی فرانسوی و همچنین با نگاهی به کتاب مغروف «صعود به کوه کارمل» به قلم «یوهان صلیبی»، قدیس بزرگ اسپانیایی که دستنوشتهها و آمیزههای معنوی او باعث اصلاحات فراوانی در فرقهی کاتولیک بود، ساخته شده است. جالب است بدانید که رمان «رنه دومال» نیمه تمام مانده و دومال پیش از اتمام رمانش تسلیم مرگ شده است. خودوروفسکی با ساخت فیلم کوه مقدس به شکلی نمادین سعی در به اتمام رساندن کار دومال داشت.
در نقد فیلم The Holy Mountain 1973 کوهستان مقدس، رمزگشایی و پرداخت به نمادها نقش اصلی را ایفا میکنند. به عنوان مثال وقتی دزد، محسمهی مصلوب خود را گاز میزند و میخورد به نوعی اشاره به سخنی از مسیح دارد «نانی که من خواهم داد تا مردم دنیا حیات یابند، بدن من است.» که در انجیل یوحنا آمده است. یا درجایی که دزد پس از صعود به برج و پس از مغلوب شدن توسط استاد کیمیاگر از حال زفته و شاگرد استاد، موجودی را از پشت گردن او بیرون میآورد، به نظر میرسد این موچود نمادی از غرور آدم است و به همین دلیل پس از آن دزد مطیع و فرمانبردار استاد خودش میشود. یا به عنوان مثال نگاه کنید به جنگ نمادین بین قورباغهها و آفتابپرستهایی که سیر جنگهای مهم تاریخ تمدن فعلی ما از جنگهای صلیبی گرفته تا جنگ جهانی دوم را به تصویر میکشد و در نهایت خونآبههای کشته شدگان، از دیوارهای که شبیه به آرامگاه مایاهاست، سرازیر میشود. البته رمزگشایی از سحر کارتهای تاروت و بخش عظیمی از نمادهایی که در فیلم کوهستان مقدس آمده از دایرهی دانش و اطلاعات من حقیر خارج است.
از دیگر مواردی که در نقد فیلم The Holy Mountain 1973 کوهستان مقدس باید به آن اشاره داشت، اهمیت تصاویر در این فیلم است. خودوروفسکی برای تاکید بیشتر به تصاویر ، سعی کرده تا حد ممکن دیالوگهای کمتری استفاده کند و به جز منولوگهای 7 شخصیت اصلی فیلم و آمیزههای کوتاه و مختصر استاد کیمیاگر، از گفتگو استفاده نشده است. جالب است بدانید خودوروفسکی پیش از اکران فیلم The Holy Mountain در جشنوارهی فیلم کن، 20 دقیقه از دیالوگهای فیلم را کم کرده است.
کلام پایانی
در پایان باید گفت نقد فیلم The Holy Mountain 1973 بسیار پیچیده است. میتوان فیلم کوهستان مقدس را در چارچوبهای مختلفی مورد نقد و بررسی قرار داد. یک استاد روانکاوی میتواند نقد کاملا متفاوت و کاملی از نگاه نقد روانکاوانه به این فیلم داشته باشد و شاید یک شخصیت سیاسی بتواند نقد دیگری از منظر نقد مارکسیستی بر این فیلم داشته باشد و یک شخصیت روحانی میتواند این فیلم را از منظر اعتقادی مورد بررسی قرار دهد و در تمامی این چارچوب های متفاوت، حرف های فراوانی برای تحلیل فیلم کوهستان مقدس بیان شود.
تنها نکتهای که در پایان باید به آن اشاره کنم این است که اگر به تماشای این فیلم نشستید و از تماشای آن لذت بردید، بدانید که تماشای دوباره و چندبارهی فیلم برایتان لذتی چندبرابر خواهد داشت.
نظرات کاربران