سیاوش نام سریالی است به کارگردانی “سروش محمدزاده” و تهیه کنندگی ” مهدی یاری ” که به تازگی از شبکهی اینترنتی نماوا در حال پخش است و تاکنون چهار قسمت از آن منتشر شده است. سریال سیاوش با حضور بازیگران سرشناسی همچون رضا کیانیان، میلاد کی مرام ، خسرو شهراز، مچید صالحی و ترلان پروانه توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. در این مطلب میخواهیم با نگاهی منصفانه به نقد سریال سیاوش بپردازیم و از مزیتها و معایب این مجموعه سخن بگوییم.
نکات مثبت در نقد سریال سیاوش
پس از افول صدا و سیما، برخی از شرکتهای پخش، فضای جدیدی برای انتشار مدیومی به نام سریال پیدا کرده بودند و با تبلیغات و توزیع گسترده، قسمتهای متوالی یک مجموعه را در بازههای زمانی متفاوت در تمامی سوپر مارکتهای توزیع میکردند. روندی که با سریال “قهوهی تلخ” آغاز شد و با سریال “شهرزاد” به اوج خود رسید. اما مدتهاست که شبکههای اینترنتی (VODها) امثال فیلیمو و نماوا ، جایگزین باکس فروش دیویدیهای سوپر مارکتی شدهاند. مسیری که بار دیگر باعث شد تا سلبریتیها و چهرههای شاخص سینمایی، برای نقش آفرینی در سریالها حاضر شوند. شاید بزرگترین تفاوت سریال “سیاوش” با سایر سریالهای پخش شده در شبکههای اینترنتی در سالهای اخیر، حضور یک قهرمان در سریال است. . قهرمانی که با معیارهای اسطورهای ملی و میهنی ما مطابقت دارد. سیاوش (با بازی میلاد کی مرام) قهرمان جهانی کشتی است. در اتاقش که تمامی مدالهایش را روی دیوار نصب کرده، عکسهای جهان پهلوان تختی را به دیوار کوبیده و پای ثابت گودی زورخانه است. چهرهای که از ویرانههای جنوب شهر سر برآورده و منش لوطیوارش، برخی از آرمانهای گم شده در تهران ماشینی امروز را به ما یادآور میشود. جای خالی جنس قهرمانی که از سیاوش ساخته میشود، مدتهاست که در سریالهای ما خالی است و این شاید بزرگترین مزیت در نقد و ستایش سریال سیاوش باشد. سیاوش قصد یادآوری برخی آرمانهای فراموش شده را برای ما دارد. عشق سیاوش از جنس دیگری است. قهرمان سریال سیاوش مصداقی برای بازآفرینی واژهی “غیرت” و “مردانگی” است. “غیرت” نه به معنی تحکم در روابط بین زن و مرد که اخیرا انجمنها و فعالین حقوق زنان در تلاش برای از بین بردن این مفهوم اشتباه برداشت شدهاند. غیرت و مردانگی به معنای واقعیاش. به معنای متعهد بودن به آرمانهای اخلاقی و پایبندی به مفاهیم ارزشمندی مانند خانواده دوستی، انسان دوستی و تن ندادن به رذالت پول و قدرت و مقام. قهرمان داستان اما نکتهی مثبت دیگری که در سریال به چشم میآید، به تصویر کشیدن این واقعیت است که “سیاوش” با وجود تمام ویژگیهای قهرمانانه، در میدان سرسخت زندگی ضربه فنی میشود! روایت از مستندات جامعه خط میگیرد و به دنبال قصه گویی قهرمانانه و به دور از واقعیتها نیست.
تمرکز سریال سیاوش بر روی قشر محروم و تهی دستان جامعه است و با افتخار در خلاصهی داستان این اثر آمده است که اکثر لوکیشنها در جنوب شهر تهران فیلمبرداری شده است. در شرایطی که اکثر سریالهای پخش شده در VODها به زندگی آقازادهها و اقشار مرفه جامعه میپردازد. سازندگان سریال سیاوش به دنبال یادآوری بخشهایی از شهر تهران هستند، که امروزه شاید بیش از هر وقت دیگری فراموش شدهاند و این میتواند یکی از مهمترین نقاط مثبت در نقد سریال سیاوش باشد.
در سریال سیاوش یک تقابل زیبا به چشم میخورد. تقابل میان اهل ثروت و قدرت و تهی دستان ضعیف. تقابلی که قصهی کلاسیک شاهزاده و گدا را این بار در صورتی متفاوت برای ما به تصویر میکشد.
شخصیت صابر ( با بازی مجید صالحی) برادر سیاوش است که هر دو در جنوب شهر و با منش و مرام خاص جغرافیای منطقهی خود بزرگ شدهاند. بگذارید در همین مجال از بازی بینظیر مجید صالحی تمجید کنیم که توانسته با ایفای نقشی بسیار متفاوت، یک برگ افتخار آمیز را در کارنامهی هنری خود به ثبت برساند. صابر که به واسطهی چکهای برگشتی به زندان افتاده است، با این که ظاهر الواتهای بزن بهادر را دارد اما به ارزشهایی پایبند است که شایستهی احترام است. یکی از این ارزشها خانواده است. صابر وقتی که از زندان آزاد میشود میفهمد که همسرش به صورت غیابی از او طلاق گرفته و حالا خواهان بازگشت دخترش است. اما در نقطهی مقابل، نصرت (با بازی رضا کیانیان) هم نگران دخترش مارال ( ترلان پروانه) است که مدتی است از خانه فرار کرده. این تقابل به زیبایی ذهنیت هر کدام از شخصیتهای صابر و نصرت برای رسیدن به هدفی مشترک را به تصویر میکشد. نصرت برای بازپس گرفتن دخترش، دست آویز حیله و نیرنگ میشود و با استفاده از ابزار پول و قدرت، بی سر و صدا سیاوش را به باتلاقی میکشاند که به هدف خود برسد. این در حالی است که عربده کشیهای صابر، راه به جایی نمیبرد و همین مساله به سادگی مناسبات پول و قدرت را به چالش میکشد.
در مجموع میتوان گفت مهمترین ویژگی مثبتی که در نقد سریال سیاوش میتوان به آن اشاره کرد، مضامین ارزشمندی است که بی شک مدیون نویسندگان این مجموعه یعنی پویا سعیدی، علی امیرریاحی و امیررضا رشتی است. البته که بگذارید در همین جا عنوان کنم با سناریوی این سریال ایراداتی هم دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
نکات منفی در نقد سریال سیاوش
میلاد کی مرام در جایی گفته بود “جای اکشن در سینمای ایران خالی است.” در این مورد من هم با میلاد کی مرام هم نظر هستم. اما به راستی هر جای خالی را نباید به زور پر کرد. تلاشهای بیهودهی سینماگران ایرانی برای ساخت فیلمهای و سریالهای اکشن، شرم آور است. اخیرا نقدی به سریال قورباغه نوشته بودم که در آن نقد نیز به این مساله اشاره کردهام. آخر با اضافه کردن اسم یک بدلکار در تیتراژ و استفاده از موسیقیهای ریتمیک و گرفتن نماهای واید با هیلی شات، چه فضای اکشنی ساخته میشود؟ چه هیجانی به مخاطب القا میشود؟ حالا گیریم که مشتی هم در این میان به هوا بلند شود و روی صورت شخصی فرود بیاید! شاید بدترین قسمتهای سریال سیاوش در میان اپیزودهای پخش شده تا به حال، صحنههایی است که سیاوش برای بازگرداندن مارال راهی شمال میشود تا او را از چنگ گروه هیپیهایی که در میان جنگل پنهان شدهاند بیرون بکشد. اول از همه اینکه اصلا تکلیف این گروه هیپی مشخص نیست! آدمهایی که با اسلحه در جنگلهای لاهیجان پنهان شدهاند و جنازهی آدمها دراز به دراز روی زمین پهن میکنند، کیستند و کارشان چیست و اصلا چه لزومی دارد که انقدر گنگشان بالا باشد!؟
ای کاش فیلمسازان ما به جای آنکه به دنبال تقلید از اکشنهای هالیوودی باشند و با گذاشتن موسیقی حماسی روی صحنههای بیربط قایق سواری و آفرود، به فکر تولید هیجان با توجه به معیارهای ایرانی بودند. به عقیدهی من میدان کشتی، میتوانست ابزار قدرتمندی برای ایجاد هیجان برای مخاطب باشد، به جای آن اسلحههای تو خالی و گروهکهای گنگ تقلبی.
اما از دیگر نکات منفی در نقد سریال سیاوش ، پرداخت ضعیف شخصیتهاست. ای کاش با وجود مزیتهایی که سناریوی سریال دارد، با دقت بیشتری به شخصیتها پرداخته میشد تا حداقل کمی از کلیشهها فاصله گرفت. البته در این بحث نباید تمام تقصیرها را به گردن نویسندگان سریال انداخت. پرداخت شخصیتها به بازی و کارگردانی هم مرتبط است. تمام شخصیتها از خود سیاوش گرفته، تا نصرت و صابر و مرجان و مارال و ابی و معین و … تماما شخصیتهای تیپیکال تکرار شوندهای هستند که شبیه به یک آفت به جان سریالهای ایرانی افتادهاند. نوع مواجههی این شخصیتها با اتفاقات دراماتیک، نوع بیان دیالوگها و حتی نوع بازی این شخصیتها دامنگیر کلیشهها شدهاند. حتی رضا کیانیان با تجربهی درخشانش در ایفای نقشهای منفی، نتوانسته از این کلیشه رهایی یابد. کاش کمی دقیقتر به شخصتها پرداخت میشد و همان پایین شهریهای همیشگی و همان بالا شهریهای همیشگی را در این سریال نمیدیدیم.
کلام آخر: نقد سریال سیاوش
سریال سیاوش تجربهای است که سازندگان آن را قطعا پختهتر خواهد کرد. تمام عوامل سازندهی سریال سیاوش از نویسندگان و کارگردان تا تهییه کننده، اولین تجربهی حرفهای خود در ساخت سریال را پشت سر گذاشتهاند و از انصاف به دور است اگر انتظار یک کار بیعیبونقص را از آنها داشته باشیم. اما نباید کاستیهای سریال را نادیده گرفت و امید آنکه تجربیات بعدی بتواند مسیر زیباتری برای مخاطبان ترسیم کند.
نقدهای بیشتر بخون…
- نقد سریال “خوب بد جلف 3” اثرات جانبی رادیواکتیو !
- نقد سریال “قورباغه” سناریوی ضعیف و تصاویر زیبا
- نقد سریال Unorthodox (غیر مومن)
- نقد سریال Dark (دارک)
- نقد سریال The Queen’s Gambit (گامبی وزیر)
- نقد سریال Ratched (پرستار رچد)
- نقد سریال خانم میزل شگفت انگیز (The Marvelous Mrs Maisel)
- نقد مینی سریال فروپاشی The Undoing
سلام. به عنوان کسی که تو حوزه روانشناسی مطالعه دارم پیشنهاد میکنم،اگر تربیت و اصالت بچه ها و خانوادتون براتون مهمه این سریال رو نبینید. قطعا منکر مزیت های سریال نیستم. اما باتوجه به اصطلاحات زشت وزننده فراوان در طول سریال ارزش دیدن ندارد. ?