اشعار سینما، شاعرانهترین پلانهای سینماست. هر بار صفحهای تازه را ورق میزنیم و شعری از سینما را میخوانیم. فیلم شرم (Shame 2011) به کارگردانی “استیو مک کوئین” یکی از همین فیلمهای شاعرانه است.نقد فیلم شرم (Shame 2011) رو در ادامه بخون..!
یادداشتی شاعرانه برای فیلم شرم (Shame 2011)
شرم احساسی است که چه آشکارا و عیان، چه نهفته و پنهان، همانند هجوم موریانهها به تنهی خشک درختی بیجان، روح آدمی را میجود. شرم کورسویی برای وجدان خاموش شده است. شرم احساسی است ستودنی. چرا که چون بندی متصل به روح است. چرا که شرمگین شدن، معادل توبه است. بازگشتی است به آنجه که باید. و اما در این فیلم، شرم را در نگاه برندون به وضوح میتوان دید. در تک تک پلانهایی که در سکوت منزجر کننده، چشمان برندون دنیایی از واگوهایهها را به نگاه و نه به زبان، جاری میکند.در اینجا شاعرانهترین پلان فیلم شرم (Shame 2011) را ببین. جایی که برندون، در میان انبوه نگاه آدمهایی که وقاحت، شرم را از وجودشان پاک کرده، چشمانی را میبیند که معصومیت یک فرشته را در خود دارد. نگاهی که چشمهای شرمگین برندون به دنبالش است، اما لحظهای غفلت، آن رویای زیبا را در میان کابوس نگاههای مرده گم میکند.
پلان شاعرانهی فیلم شرم (Shame 2011)
خلاصه داستان شرم (فیلم ۲۰۱۱)
برندون کارمند سادهای است که در انزوای خود، در کلان شهری بزرگ به نام نیویورگ زندگی میکند. اما در پس این زندگی مدرنیته به ظاهر آرام مشکلات زیادی وجود دارد. برندون از اختلال جنسی رنج میبرد و معتاد به روابط جنسی است. شهوت برندون تاب و توان زندگی عاشقانه را از او گرفته است. با ورود سیسی ( خواهر برندون) به داستان، اوضاع پیچیدهتر میشود. سیسی که در زندگی مشترک با همسرش به مشکل خورده، انزوای برندون را به هم میریزد و حالا برندون باید بین خواهرش و راز تاریکش یکی را انتخاب کند و این در حالی است که رابطه او با سیسی یک رابطه خواهر و برادری ساده نیست…
جوایز و افتخارات فیلم شرم (Shame 2011)
- جشنواره فیلم اروپایی سویل 2011
- مایکل فاسبندر برندهی بهترین هنرپیشهی نقش اول مرد
- استیو مک کوئین برندهی بهترین کارگردانی
- جشنواره فیلم ونیز 2011
- امیل شرمن، یان کانینگ برندهی جایزهی بهترین فیلم
- مایکل فاسبندر برندهی بهترین هنرپیشهی نقش اول مرد
- استیو مک کوئین نامزد دریافت جایزهی بهترین کارگردانی
- جشنواره فیلم مستقل انگلیس 2011
- مایکل فاسبندر برندهی بهترین هنرپیشهی نقش اول مرد
- امیل شرمن، یان کانینگ نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم
- استیو مک کوئین نامزد دریافت جایزهی بهترین کارگردانی
- ابی مورگن و استیو مک کوئین نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلمنامه
- انجمن منتقدان فیلم اس آنجلس 2011
- مایکل فاسبندر برندهی بهترین هنرپیشهی نقش اول مرد
- انجمن منتقدان فیلم سندیگو 2011
- کری مولیگان نامزد دریافت جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن
- جشنواره فیلم دیتروید 2011
- مایکل فاسبندر برندهی بهترین هنرپیشهی نقش اول مرد
- کری مولیگان برندهی جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن
- انجمن منتقدان فیلم شیکاگو 2011
- مایکل فاسبندر نامزد دریافت جایزهی بهترین هنرپیشهی نقش اول مرد
- کری مولیگان نامزد دریافت جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن
- جشن خانه منتقدان فیلم لندن 2012
- مایکل فاسبندر برندهی جایزهی بهترین بازیگر مرد سال
- امیل شرمن، یان کانینگ نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم
- کری مولیگان نامزد دریافت جایزهی بهترین بازیگر زن سال
- جشنواره فیلم و تلوزیون ایرلند 2012
- مایکل فاسبندر برندهی بهترین هنرپیشهی نقش اول مرد
- جشنواره فیلم بفتا 2012
- مایکل فاسبندر نامزد دریافت جایزهی بهترین هنرپیشهی نقش اول مرد
- استیو مک کوئین نامزد دریافت جایزهی بهترین کارگردانی
نقد فیلم شرم (Shame 2011)
فیلم شرم (Shame 2011) شاید بهترین فیلم کارنامهی هنری استیو مک کوئین (Steve McQueen) کارگردان انگلیسی است. فیلمی که با درخشش مایکل فاسبندر در نقش برندون توانسته جوایز و افتخاران فراوانی را برای این کارگردان به همراه داشته باشد. برندون، کاراکتر اصلی این فیلم یک انسان معمولی است که در زیر فشار دندانهها دنیای بیروح و بیعشق عصر بهتان زده و بی عشق دنیای امروز لهشده است. دنیایی که رد پای جذابیت کاذب و دروعین روابط جنسی، در همه جای آن دیده میشود. از بنرهای تبلیغاتی گرفته تا شبکههای گستردهی سازندهی فیلمهای پورن. دنیایی که زیر نقاب زیبایی فریبندهی تنهای لخت و عور، شرم نهفتهای را پنهان کرده است.
اعتیاد برندون به تماشای فیلمهای مستهجن و خالی شدن و ارضا شدن بیمعنی، حسم او را خالی از روح کرده است. برندون از یک فقدان بزرگ به نام عشق در زندگیاش رنج میبرد و هیچ راه فراری برای گذشتن از آن پیدا نمیکند. شاید یکی از بهترین تعابیری که نقد فیلم شرم (Shame 2011) باید به آن توجه داشت، عدم احساسات واقعی و تجربهی درست عاطفی است. برندون به قدری در دنیای فاسد و به همریختهی امروز غرق شده که حتی از خواهرش هم نمیتواند عشقی را دریافت کند. به هم ریختن بنیان خانواده ، چه در رابطهی بردندون و سیسی و چه در رابطهی سیسی و همسرش، یکی از محوریتهای مهم نقد فیلم شرم (Shame 2011) است که استیو مک کوئین به درستی آن را در دل درام خود جای داده و تصویر درستی از تاثیرات مخرب فضای حاکم جنسی در دنیای غرب را به تصویر کشیده است.
بررسی کامل فیلم شرم 2011
برندون همواره در جدال با روزمرگی و اختلال جنسیاش که شبیه به بندی او را به اسارت درآورده است، شکست میخورد و این اختلال هر روز مثل یک تومور بدخیم رشد کرده و اوضاع او را بیش از پیش به هم میریزد. روح بیمارش هر روز در انتظار رهایی است و احساس شرمی که در درونش جریان دارد، تنها عاملی است که ادامهی حیات را در میان آدمهای مرده برایش ممکن کرده است. فیلم شرم (Shame 2011) با وجود صحنههای غیر اخلاقی فراوانی که در خود دارد، یک فیلم کاملا اخلاقی است. پیام فیلم واضح و روشن است. استیو مک کوئین در بستز یک قصهی شسته رفته و تر و تمیز که تنها سه کاراکتر مهم دارد، تصویری از زندگی آدمهای معاصر را به تصویر میکشد. آدمهایی که در میان انبوه تولیدات که همه وابسته به مسائل جنسی است، پایههای اولیهی یک رابطه، یعنی عشق و احساس را فراموش کردهاند و با درک نادرست خود از لذت جنسی، زندگی رو به زوال و نابودی را تجربه میکنند.
نکتهی حائز اهمیت در نقد فیلم شرم (Shame 2011) این است که هم برندون، هم سیسی و هم ماریان، به نمایندگی از تمام جامعه میدانند که شکل برخورد آنها با مسائل جنسی غلط است و همه در پی مخفی کردن و پنهان کردن اعتیاد خود به امر جنسیاند. اما سردرگمی آنها ناشی از ناتوانیشان برای پیدا کردن راه درست و صحیح برقرار کردن یک ارتباط سالم، امری ناخودآگاه است.
استیو مک کوئین با به تصویر کشیدن برندون (کاراکتر اصلی) ، یکی از بزرگترین دغدغههای انسان معاصر را به تصویر میکشد. انسانی که در پوچی و ناآگاهی مطلق نسبت به روابط جنسی، تمام زندگیاش را از دست میدهد. انسانی که متأثر از مانور عظیم شبکههای ساخت فیلمهای مستهجن، از انجام رابطهی جنسی سالم محروم شده و به دنبال آن عشق را فراموش کرده است. منتجهی آن برای هر آدمی از جمله سه کارکتر این فیلم تنهایی عمیق است. تنهایی که خود تبعاتی دیگر را به دنبال دارد و ناتوانی آدمهای داستان برای تجربهی یک زندگی ساده و ایدهآل؛ تصویری است که از منشور ماهیت جهان امروز گذشته است.
برای برندون شرمساری یک راه یک طرفه است. مسئلهی او فقط به هم ریختن تنهاییاش بهواسطهی حضور خواهرش نیست. برندون از خودش شرمگین است. از اینکه نمیتواند هیچ رابطهی سالمی را برقرار کند. نمیتواند به هیچ زنی عشق بورزد. چراکه اعتیاد او به خود ارضایی، روح زندگی و عشق ورزیدن را از او گرفته است. فیلم شرم (Shame 2011) فیلمی است که جوایز بسیاری را در جشنوارههای معتبر فیلم دنیا از آن خود کرده است. فیلمی که استیو مک کوئین اولین کارگردان سیاهپوستی که موفق به کسب جایزهی اسکار شده است، به آن میبالد. فیلمی ساده و بیآلایش که مخاطب را با واقعیتی بزرگ روبرو میکند.
نظرات کاربران