اصطلاح فلسفه در لغت به معنای “عشق به خرد” است. به معنای وسیع، فلسفه فعالیتی است که افراد وقتی به دنبال درک حقایق اساسی درباره خود، دنیایی که در آن زندگی میکنند و روابطشان با جهان و یکدیگر میپردازند، انجام میدهند. کسانی که فلسفه را مطالعه میکنند، همواره درگیر پرسیدن، پاسخ دادن و استدلال برای پاسخهای خود به اساسیترین سؤالات زندگی هستند. در این مطلب با نگاهی ساختارگرا به این سوال که “فلسفه هنر چیست؟” پاسخ خواهیم داد.
فلسفه هنر، مطالعه ماهیت هنر، از جمله مفاهیمی مانند تفسیر، بازنمایی، بیان و شکل است. این مفهوم ارتباط نزدیک با زیباییشناسی، مطالعه فلسفی زیبایی و سلیقه دارد.
فهرست مطالب این مقاله:
- وجه تمایز فلسفه هنر و نقد هنری چیست؟
- وظیفه فیلسوف هنری چیست؟
- اثر هنری چیست؟ معنی هنر چیست؟
- فلسفه هنر چیست؟ تفسیر، بازنمایی، بیان و شکل
- تفسیر هنر: چه عواملی در تفسیر هنر راهگشا است؟
- 3 گام در توضیح بازنمایی: پیدایش، حقیقت، واکنش
- تقسیمبندی انواع هنر از دیگاه بازنمایی
- بیان در خلق اثر هنری به چه معناست؟
- هنر به عنوان فرم و شکل چیست؟
وجه تمایز فسلفه هنر و نقد هنری
فلسفه هنر از نقد هنر که به تحلیل و ارزیابی آثار خاص هنری میپردازد متمایز است. به عنوان مثال نقد هنری، سخنرانی درمورد تئاتر الیزابت اثر شکسپیر به منظور توضیح برخی شیوههای مورد استفاده در نمایشنامههای این نویسنده است. نقد، ممکن است در درجه اول، تحلیلی باشد. برای نمونه، وقتی که بخش خاصی از شعر، به عناصر آن جدا میشود و معنی آن در رابطه با سایر بخشها و اشعار دیگر توضیح داده میشود.
هدف نقد هنر دستیابی به درک بیشتر یا لذت بردن از اثر هنری است.
چگونه موفقیت نقد هنری را درک کنیم؟
آیا این مقاله یا کتاب نقد هنری، درک از آثار هنری مورد نقد را افزایش داده یا تقویت کردهاست؟ نقد هنری برای کارهای هنری، بسیار مفید و غالباً ضروری است. به گونهای که افرادی که قبلاً با هنرمند یا ژانر او آشنا نبودند، اگر در اختیار خودشان قرار بگیرند، قادر به درک کافی یا لذت بردن از کار نیستند.
وظیفه فیلسوف هنری چیست؟
وظیفه فیلسوف هنر اساسیتر از وظیفه منتقدان هنر است. اظهارات منتقدان، پاسخ به سؤالات مطرحشده توسط فیلسوف هنر است. این منتقد میگوید که یک اثر معین از موسیقی تاثیرگزار است. اما فیلسوف هنری سؤال میکند منظور از این که میگوییم یک اثر هنری اثرگزار است چیست؟ منتقدان در گفتگو و نوشتن درباره هنر، فرض میکنند که با مفاهیم روشنی سروکار دارند، که دستیابی به آنها وظیفه فیلسوف هنر است.
وظیفه فیلسوف هنر، فراهم کردن مبانی مفهومی برای منتقد است. این مبانی شامل موارد زیر است:
- بررسی مفاهیم اساسی که زیربنای فعالیت منتقدین است و آنها را قادر می سازد تا به طور واضحتر صحبت کنند و بنویسند.
- نتیجه گیری واقعی در مورد هنر، ارزش زیباییشناسی، بیان و سایر مفاهیمی که منتقدین از آن استفاده میکنند.
فیلسوفان هنر توجه خود را بر چه چیزی معطوف میکنند؟
پاسخ “هنر” است. این مفهوم هنر برای هنر است. اما هنر چیست؟ چه چیزی آن را از همهچیز دیگر متمایز میکند؟ نظریه پردازانی که تلاش کردهاند به این سؤال پاسخ دهند، بسیارند، و پاسخ آنها بسیار متفاوت است.
هنر چیست؟ اثر هنری چیست؟ ماهیت هنر چیست؟
هنر کاری است که ما انجام میدهیم؛ یک فعل است. هنر افکار، احساسات، شهود و خواستههای ما است. مربوط به اشتراکگزاری روشی است که ما جهان را تجربه می کنیم. برای بسیاری به منزله گسترش شخصیت است. این ارتباط مفهومی صمیمی است که به تنهایی نمیتوان با کلمات به تصویر کشید. از آنجا که کلمات به تنهایی کافی نیست، ما باید وسایل دیگری پیدا کنیم تا قصد خود را انجام دهیم.
محتوا، به خودی خود هنر نیست. هنر در چگونگی استفاده از رسانه و نحوه بیان مطالب یافت میشود.
یک اثر هنری یک چیز ساخته شده مصنوعی توسط انسان است که از یک شیء در طبیعت متمایز میشود. یک غروب ممکن است زیبا باشد، اما این یک اثر هنری نیست. یک تکه چوب ممکن است دارای زیباییهایی باشد، اما از آنجایی که توسط یک انسان ساخته نشده است، یک اثر هنری نیست.
هنر هر چیزی است که انسان ساخته است.
در چارچوب این تعریف، نه تنها نقاشیها و مجسمهها، بلکه ساختمانها، مبلمان، اتومبیل، شهرها و زباله ها همگی آثار هنری هستند. هر تغییری که فعالیت بشری بر چهره طبیعت انجام دادهباشد هنر است. خوب باشد یا بد. زیبا یا زشت. مفید یا مخرب.
هنر و زیبایی در زندگی روزمره
هنگامی که از کارهای هنری در زندگی روزمره صحبت میشود، هدف این است که طیف بسیار باریکتری از اشیاء را مشخص کنیم.
به بیان ساده کلمه “هنر” به عنوان نمادی از زیباییشناسی در کاربرد روزمره مورد استفاده است. ام در مباحث فلسفه هنر تمایزی بین هنر زیبا و هنر مفید بیان میشود. در ادمه به بیان این تمایز خواهیم پرداخت.
هنر مفید یا هنر کاربردی چیست؟
هنر مفید هم از نظر زیباییشناختی و هم از نظر سودمندگرایی مفید است. خودروها، سبدهای بافتهشده ، لامپها و انواع دیگر اشیاء دست ساز یا ساخته شده دارای عملکردی در درجه اول مفید هستند و برای این منظور ساخته شدهاند. اما ابعاد زیبایی شناختی نیز دارند. از اینها میتوان به عنوان اشیاء زیبا لذت برد. به حدی که مردم غالباً حتی بیشتر به دلایل زیبایی شناختی، یک مارک اتومبیل خریداری میکنند و نه به دلایل مکانیکی (که ممکن است چیزی از آن ندانند.)
هنر زیبا چیست؟
هنرهای زیبا آن دسته از آثاری هستند که به هدف یک پاسخ زیباییشناختی ساخته شدهاند. یا اینکه (صرف نظر از طراحی) به عنوان اشیاء زیباییشناختی (مانند نقاشی، مجسمه سازی، شعر، آهنگسازی موسیقی) نه به معنای چیز دیگری عمل میکنند.
یک مورد مرزی معماری است. بسیاری از ساختمانها اشیاء مفیدی هستند. عملکرد زیباییشناختی آنها حاشیهای است. ساختمانهای دیگری نیز هستند که در درجه اول اشیاء زیبایی هستند که کاربرد آن اتفاقی است یا دیگر وجود ندارند.
معابد یونانی زمانی پرستشگاه بودند، اما امروزه ارزش آنها کاملاً زیبایی شناختی است.
فلسفه هنر چیست؟ (1)تفسیر، (2)بازنمایی، (3)بیان، (4)فرم
1- تفسیر هنر: چه عواملی در تفسیر هنر راهگشا است؟
آثار هنری با مشکلات تفسیر و ارزیابی همراه هستند. چیستی ارزيابي آثار هنری، هدف اين مقاله نیست. اما يك مساله در مورد تفسير شايسته ذكر است. فهم آثار هنری غالباً هستند. نحوه تفسیر صحیح آنها به به روشنی دستیافتنی نیست. این سؤال مطرح می شود كه چه عواملی در تفسیر هنر راهگشا است؟
متنگرایی در برابر انزواگرایی
دیدگاه انزواگرایی
در یک سو، دیدگاه معروف به انزواگرایی قرار دارد. بر اساس این دیدگاه، دانشی درباره زندگینامه هنرمند، پیشینه تاریخی و سایر عوامل برای قدردانی از آثار هنری مطرح میشود که تقریبا بیارتباط با خود اثر هنری است.
دیدگاه متنگرایی
از طرف دیگر، متنگرایی معتقد است كه اثر هنری همیشه باید در متن یا بستر آن مورد توجه قرار گیرد. به گفته متنشناسان، نه تنها ادبیات (که معمولاً از متن قدردانی میشود) بلکه هنرهای دیگر، حتی نقاشی و موسیقی غیر بازنمایی نیز، باید از این طریق کشف شوند. اگر اثر هنری در آشنایی اول درک نشدهباشد، باید دوباره و دوباره خوانده شود (یا شنیده شود، یا مشاهده شود).
قرار گرفتن مجدد مداوم در برابر یک اثر هنری، به گونهای که کاملاً در مخاطب جذب و نفوذ نماید، راهی برای درک حداکثری اثر هنری است.
منتقد هنری نیازی به موضع گیری در قبال گرایش خود ندارد. شخص می تواند در مورد برخی از هنرها، مانند موسیقی، متنگرایانه و درباره دیگر هنرها، مانند درامهای تاریخی و نقاشیهای مذهبی، منزوی باشد.
2- بازنمایی هنر یا رسانش
در متن هر اثر هنری سه مورد باید مورد توجه قرار گیرد:
- پیدایش اثر هنری چگونه است؟
- اثر هنری، یک شیء یا چیز عمومی است که توسط هنرمند ساخته شده و توسط مخاطب مشاهده شدهاست.
- تأثیرات اثر هنری بر مخاطب چیست؟
پیدایش اثر هنری
پیدایش هنری شامل همه حالات ذهنی هنرمند، هم آگاهانه و هم ناخودآگاه در خلق اثر است. از جمله قصد هنرمند با توجه به اثر و همچنین تمامی عواملی که منجر به این حالات ذهنی شدهاست. مثلاً روح عصر، شرایط اقتصادی روزگار، تبادل عقاید با دیگر هنرمندان و موارد دیگر. تمام عواملی که به شکلگیری اثر هنری در ذهن هنرمند کمک کردهاست، تحت این عنوان قرار می گیرد. تجربیاتی که هنرمند در خلق اثر به دست آورد، تجربه هنری را تشکیل میدهد.
چیستی و حقیقت اثر هنری
چیستی همان است که معمولاً خود اثر هنری نامیده میشود. به گفته برخی از نویسندگان، مانند فیلسوف ایتالیایی، بنتتو کروچه (1952-1666)، اثر هنری فقط در ذهن هنرمند وجود دارد. بدنه جسمی و مادی به عنوان نمودی از اثر هنری برشمرده میشود. اما در کاربردهای عادی و همچنین استفاده بیشتر فیلسوفان هنر، اثر هنری با جسمی مصنوعی مشخص میشود. همانطور که در محیط فیزیکی وجود دارد.
نتیجه اثر هنری بر مخاطب
شامل همه اثرات هنر بر کسانی است که آن را تجربه میکنند. اعم از واکنشهای زیباییشناختی، تأثیر بر فرهنگ، وضعیت دانش، اخلاق فعلی و مانند آن. تجربهای که توجه ناظر را به خاطر هنر خود به خود جلب میکند زیباییشناسی نامیده میشود. اما البته هنر جلوه های بسیاری دارد که زیبایی شناختی نیست.
تجربه زیبایی بر خلاف تجربه هنری که متعلق به خالق هنر است مربوط به مصرف کننده هنر است.
2- تقسیمبندی انواع هنر از دیدگاه بازنمایی
هنرهای تجسمی
شامل هنرهای تجسمی دوبعدی مانند نقاشی و طراحی و همچنین هنرهای تجسمی سهبعدی مانند مجسمهسازی و معماری است. بیشک بعضی از این موارد را باید هنرهای بصری-لمسی نامید. ساختمانها معمولاً لمس می شوند و همچنین دیده میشوند. مجسمه میتواند با لمسشدن و دیدهشدن بهتر درک و قدردانی شود. و حتی نقاشیها ممکن است گاهی اوقات سه بعد برای اثرگزاری تجربه لمسی داشته باشند.
هنرهای شنیداری
شامل موسیقی در تمام اشکال آن است. اما نه آهنگ، اپرا و هنرهایی که موسیقی را با ادبیات ترکیب میکنند. (در زیر به هنرهای مختلط مراجعه کنید). درست همانطور که رسانه هنر تجسمی، بینایی است، رسانه شنیداری نیز صدا است.
هنرهای کلامی
هنر ادبیات کاملاً متفاوت از هنر تجسمی و شنوایی است. ارزشهای صوتی در شعر وجود دارد. به ویژه وقتی که با صدای بلند خوانده میشود. اما ادبیات بیشترین ضعف هنرها را به خود اختصاص میدهد.
آنچه صداهای شعر را مؤثر میسازد دانش (حداقل 99 درصد) دانستن از معانی کلمات شنیده شده است. گوش دادن به صداهای شعر یا نمایشنامهای که به زبان ناآشنایی گفته میشود، در مورد اهمیت دانستن معانی کلمات، اندیشهای را ایجاد میکند.
هنرهای مختلط
سایر هنرها به طور متفاوتی سه نوع هنر فوق را با هم ترکیب میکنند. این گروه شامل کلیه هنرهای نمایشی است. تئاتر، هنر ادبیات (هنر کلامی) را با هنرهای تجسمی صحنه و لباس، طراحی صحنه و غیره تلفیق میکند. اپرا هنر موسیقی (مؤلفه غالب آن) را با هنر ادبیات (لیبرتو) و هنرهای تجسمی طراحی صحنه ترکیب میکند. رقص، نمایش دیداری اجسام در حال حرکت (مؤلفه اصلی) را با همراهی موسیقی، گاه با کلمات همراه و غالباً با طراحی صحنه ترکیب میکند. آهنگ کلمات را با موسیقی ترکیب میکند.
مقاله پیشنهادی: امپرسیونیسم، جنبش هنری مستقل فرانسه
هنر به عنوان تقلید (ارایه)
تاریخ طولانی و برجسته این دیدگاه که “هنر تقلید است” حداقل به اندازه فیلسوف یونانی افلاطون (حدود 428 تا 347 پیش از میلاد)، گواهی بر تداوم تاثیر آن بر انسان، به عنوان روشی از عملکرد متمایز هنر است.
در مقطعی از تاریخ هنر، زیباییشناسان و منتقدین نوشتند که گویی طبیعت را باید با جزییات دقیق عکاسی توسط هنرمند ثبت کرد. اختراع عکاسی (که میتواند این کار را بهتر از هر نقاش انجام دهد) به طرز محتمل میتوان گفت که هنرمند را از چنین مسئولیتی رهایی دادهاست.
باید بین تصویر و تجسم تفاوت قائل شد. ممکن است گفته شود اگر یک نقاشی خانه بیشتر از هر چیز دیگری شبیه خانه باشد، یک خانه را به تصویر میکشد. فقط وقتی نقاش آنقدر تحریف کرده یا انتزاع کرده است که یک چیز تا حدودی مانند فرضا گرگ به نظر برسد و یا مانند یک گربه باشد، در گفتن آنچه که شیء نشان داده شده است، تردید میکنند. یک تصویر ممکن است یک مرد نسبتاً کوتاه را با لباس عمومی فرانسه در اوایل قرن 19 به تصویر بکشد، اما علاوه بر این ممکن است ناپلئون را به تصویر بکشد.
3- بیان در خلق اثر هنری به چه معناست؟
این دیدگاه که “هنر، تقلید (بازنمایی) است” نه تنها مورد اعتراض قرار نگرفت، بلکه حداقل از قرن 19 در برخی از هنرها رواج داشته است. بعداً با این تئوری جایگزین شد که هنر بیان است. به جای بازتاب حالات دنیای بیرونی، هنر برای بازتاب وضعیت درونی هنرمند برگزار می شود. تجلی بیرونی یک حالت درونی. هنر به عنوان بازنمایی وجود بیرونی (مسلماً از طریق خلق و خوی دیده می شود) توسط هنر به عنوان بیان زندگی درونی انسان جایگزین شده است.
بیان در خلق هنر
ایجاد یک اثر هنری عبارت است از ایجاد ترکیب جدیدی از عناصر در محیط (آهنگ در موسیقی، کلمات در ادبیات، نقاشی روی بوم و غیره). عناصر از قبل وجود داشتند اما در آن ترکیب نبودند. خلق هنر، ترکیب مجدد این عناصر است.
اکسپرسیونیسم
اینکه خلقت، در بازنماییهای مختلف هنری رخ می دهد یک حقیقت آشکار است. اکسپرسیونیسم می خواهد بگوید، فرآیند خلاق یک فرآیند بیانگر است. برای بیان، چیزی بیشتر از آنچه هنرمند بتواند خلق کند ضروری است.
مقاله پیشنهادی: ریشههای اکسپرسیونیسم جنبش مهیج مبتنی بر تجربه عاطفی
برخی میگویند ایجاد هنر بیان (یا درگیر شدن) خود بیان است. دیگران میگویند که این احساس است. هرچند که لزوماً از احساس شخصی خود (یا شاید آن و چیزهای دیگر، مانند احساس نژاد یک نفر، یا ملت یک شخص یا کل بشریت) نیست. برخی دیگر میگویند که لزوماً محدود به احساسات نیست. بلکه ایدهها یا افکار را نیز میتوان بیان کرد. همانطور که در مقالهها وجود دارد.
دیدگاه اکسپرسیونیستی متمایز به آفرینش هنری محصول جنبش رمانتیک است که براساس آن بیان احساسات ایجاد هنر را تشکیل می دهد. همانگونه که فلسفه و سایر رشتهها بیان ایده ها هستند. به هر حال، این تئوری هنر به عنوان بیان احساسات است (که در اینجا باید احساسات و نگرش ها را در بر بگیرد). این موضوع از لحاظ تاریخی دارای اهمیت بوده و توسعه یافته است.
4- هنر به عنوان فرم و شکل در فلسفه هنر
در برابر تمام شرحهای پیشین عملکرد هنر تعریف دیگری است، که به قرن بیستم مربوط است. نظریه هنر به عنوان شکل یا فرمالیسم. وارد کردن فرمالیسم به بهترین وجه می تواند با ذکر آنچه در برابر آن واکنش نشان می داد، دیده شود. هنر به عنوان بازنمایی، هنر به عنوان بیان، هنر به عنوان وسیله ای برای حقیقت یا دانش یا پیشرفت اخلاقی یا پیشرفت اجتماعی.
فرمالیستها (فرم گرایان) منکر این نیستند که هنر قادربه انجام این کارها است. اما آنها معتقدند که هدف واقعی هنر با ایجاد آن برای انجام این کارها واژگون می شود. “هنر به خاطر هنر، نه هنر به خاطر زندگی” اصولگرایانه است. هنر برای لذت بردن از، صرفه جویی، برای درک تنظیمات پیچیده از خطوط و رنگ ها، صدای موسیقی، کلمات و ترکیب اینها وجود دارد.
بیشتر فرمالیستها توجه خود را بیشتر به هنرهای تجسمی سوق دادهاند. به اعتقاد آنها، پیششرط درک از این موضوع، احساس فرم و رنگ و آگاهی از فضای سهبعدی است.
5 کتاب فلسفه هنر که علاقمندان باید بخوانند
کتاب فلسفه هنر نوشته ژان لاکست
این کتاب در ایران توسط محمدرضا قاسمی ترجمه شده است. محتوای این کتاب شامل هفت فصل است. او این کتاب را در سال 1981 برای نخستین بار منتشر کرد. با وجود اینکه این کتاب در دستهی کتابهای غیرداستانی محسوب میشود اما بهسرعت در فهرست پرفروشترین کتابهای فرانسه قرار گرفت.
ارزش ادبی این کتاب آنقدر بالاست که امروزه آن را در دانشگاههای مطرح و معتبر جهان آموزش میدهند. ژان لاکست در این کتاب ابتدا دربارهی واژهی هنر و معنای مختلف آن حرف میزند. او در ادامه بحث فلسفه هنر را در هفت فصل توضیح میدهد. زان لاکست در مقدمهی کتاب درباره هنر میگوید: ««هنر» واژهای چندپهلوست. در قرونوسطا هنرهای آزاد در مدارس تدریس میشد و از هنرهای مکانیکی متمایز بود.این فصول به ترتیب زیر است:
- فصل اول: تقلید
- فصل دوم: مسئله زیباشناسی
- فصل سوم: سرنوشت هنر
- فصل چهارم: تخیل
- فصل پنجم: هنرمند
- فصل ششم: هنر و حقیقت
- فصل هفتم: بیانگری
فلسفۀ هنر معاصر نوشته هربرت رید
هربرت رید نویسنده کتاب فلسفه هنر معاصر در پیشگفتار کتاب چنین نوشتهاست:
شاید کتاب فلسفه هنر برای مجموعه مقالاتی که در طی پانزده سال و در زمانهای مختلف نوشته شدهاند، عنوانی بزرگ باشد. نمیتوانم ادعا کنم که در تمامی این مدت نقشهای واحد در سر داشتهام و برای رسیدن به هر هدفی از شیوهی بیان ویژهای سود جستهام.
هربرت رید
آشنایی با فلسفه هنر نوشته دکتر حسن بلخاری قهی
این کتاب فلسفه هنر متشکل از سه بخش اصلی کلیات، هنر و فلاسفه (درغرب) و تأملاتی در فلسفه هنر اسلامی است.
در فصل اول به تبیین مبانی فلسفی هنر پرداخته و در بخشی از این فصل با تبارشناسی عباراتی چون هنر، فن و صناعت، ریشهی این واژهها در فارسی و سپس کاربردشان در اسطورههای یونان را بیان میکند.
فصل دوم کتاب درباره یونان است. با نقب زدن به نظرات فلاسفهی بزرگ این سرزمین، در خصوص هنر و ، تأثیر فلسفهی غرب در فلسفهی اسلامی را روشن میکند.
فلسفه هنر از دیدگاه مارکس نوشته میخائیل لیف شیتز
کتاب فلسفه هنر از دیگاه مارکس، به خاطر نوآوری در روش و شیوهی تحقیق در رویکرد به موضوع زیباییشناسی مارکس از اصالت و برجستگی خاصی برخوردار است.
کتاب فلسفه هنر رایانهای نوشته دومینیک مکآیور لوپس
دومینیک مکآیور لوپس، معاون دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشپژوه ممتاز دانشگاهی و استاد صاحب کرسی در گروه فلسف هنر دانشگاه بریتیش کلمبیا است که تاکنون کتابها و مقالات فراوانی را در زمینه فلسفۀ هنر تألیف کرده است. مکآیور لوپس در این کتاب نشان میدهد که هنر رایانهای برخی اصول بنیادین شیوههای سنتی تفکر درباره هنر و آفرینش را به چالش میکشد و میگوید برای فهم این گونه هنری باید ایدههایی چون «تعاملگری» و «کاربر» را در مرکز توجه قرار دهیم.
سوالات متدوال
فلسفه هنر به معنای تفکر بر روی ماهیت و چیستی هنر است. این مفهوم نباید با نقد هنری اشتباه شود. فلسفه هنر میپرسد: “منظور از اینکه میگوییم این اثر هنری زیباست، چه چیزی است؟
هنر هر آنچیزی است که انسان میسازد. هنر یک فعل است که طی آن اثر هنری خلق میشود. این کلمه مفهوم بسیار گستردهای دارد.
کلام آخر: فلسفه هنر چیست؟
در این مقاله سعی کردیم به اختصار به پاسخ پرسش “فلسفه هنر چیست” بپردازیم. در واقع فلسفه هنر یک مفهوم کلی قابل تعریف نیست و در بردارنده مفاهیم زیر شاخه ای مانند بیان، شکل، بازنمایی و تفسیر هنر است. در ابتدای مقاله تفاوت های نقد هنری و فسلفه هنر را توضیح دادیم و در ادامه به چیستی و ماهیت هنر پرداختیم.
مفاهیم ذکر شده در این مقاله صرفا فتح بابی برای دستیابی خواننده به اصلیترین موضوعات مطرح در فلسفه هنر است. توصیه میشود جهت دریافت اطلاعات جامعتر در خصوص هریک از این مفاهیم به مطالعه کتب مربوطه بپردازید. از اینکه این مطلب را مطالعه نمودید متشکریم. لطفا نظرات خود را در ذیل این مطلب برای ما ارسال بفرمایید.
تأثیرگذار*
ممنون از نظر شما
عالی.مخصوصا کتاب هایی که معرفی شد
ممنون، خوشحالم مورد پسند واقع شد.
یک جاهاییش بسیار ساده و به همین دلیل عمیق بود. ساده حرف زده بودید که سخت ترین کاره. روشنگر بود. سپاس
خوشحالم که مورد توجهتون قرار گرفته
سلام ممنون از مطالبتون امکانش هست منابع رو ذکر کنید
منابع اصلی به شرح زیر بوده است:
https://www.britannica.com/topic/philosophy-of-art
https://plato.stanford.edu/entries/art-definition/
https://www.thenation.com/article/archive/philosophy-art/
عالی بودن هنر…گاهی کلمات هم نمیتونه افکارات و ذهنیت مال رو بفهمونه که نقاشی ها اونارو توصیف میکنن